Background Color:
 
Background Pattern:
Reset
جستجو
اخبار
 

نگاهی به آینده اقتصاد ایران

یکشنبه، 29 شهریور 1394 | Article Rating

در آخرین گزارش بانک جهانی که به تحلیلی از اقتصاد ایران در دوران پس ازتحریم ها پرداخته شده، به مهم ترین تردیدها و پرسشهادر مورد آینده اقتصاد ایران در این دوران جدید پاسخ داده شده است.
پرسشهای کلیدی وچشم‌انداز اقتصاد ایران
۱- مهم‌ترین اثرات لغو تحریم‌ها بر اقتصاد ایران چیست؟
۲- در صورت سوءمدیریت آیا لغو تحریم‌ها می‌تواند مشکلاتی را نیز به همراه داشته باشد؟ و بزرگ‌ترین خطر احتمالی لغو تحریم‌ها برای اقتصاد ایران چیست؟
۳- تخمین بانک جهانی از دارایی‌های بلوکه شده ایران در خارج از این کشور چقدر است؟
۴- در صورت لغو تمامی تحریم‌ها تخمین بانک جهانی از رشد اقتصادی ایران در سال‌های آینده چقدر است؟
۵- آیا رشد پیش‌بینی شده می‌تواند پایدار و ماندگار باشد و باعث اشتغال و رونق شود؟
۶- چه اشتباهاتی در گذشته مانع از تداوم رشد پایدار شده است که نباید آنها را تکرار کرد؟

نفت
۷- در صورت افزایش تولید یک میلیون بشکه‌ای نفت ایران قیمت نفت چقدر تغییر خواهد کرد و برندگان و بازندگان این تغییر قیمت نفت چه کشورهایی هستند؟
۸- این کاهش قیمت نفت ناشی از افزایش تولید نفت ایران، چقدر از درآمد تولیدکنندگان نفت می‌کاهد؟
۹-تاثیرات این کاهش قیمت بر واردکنندگان نفت به چه میزان است؟ و آیا این تغییر قیمت می‌تواند تولید ناخالص داخلی این کشورها را تغییر دهد؟
۱۰- با توجه به پیش‌بینی کاهش قیمت نفت درآمدهای نفتی ایران کاسته می‌شود و از سوی دیگر افزایش تولید ایران درآمدهای نفتی را افزایش خواهد داد برآیند این اتفاقات بر درآمدهای نفتی ایران چگونه خواهد بود؟

تجارت خارجی
۱۱- در حوزه تجارت خارجی اثر تحریم‌ها بر کاهش صادرات چقدر بوده است؟
۱۲-تحریم‌ها صادرات به کدام کشورها را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است؟
۱۳-آیا تحریم‌ها مبادلات تجاری باکشورهای آسیایی و کشورهای منطقه را نیز تحت تاثیر قرار داده است؟
۱۴- و پس از لغو تحریم‌ها چه کشورهایی مبادلاتشان با ایران افزایش می‌یابد؟
۱۵- با لغو تحریم‌ها شاهد کاهش هزینه‌های تجارت با ایران خواهیم بود. میزان این کاهش هزینه مبادله چقدر خواهد بود؟

سرمایه‌گذاری خارجی
۱۶- وضعیت سرمایه‌گذاری خارجی در ایران چگونه بوده است و سرمایه‌های خارجی به کدام بخش‌ها هدایت شده‌اند؟
۱۷-یکی دیگر از آثار مهم لغو تحریم‌ها افزایش سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم در ایران است. پس از لغو تحریم‌ها سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم (FDI) در ایران چقدر افزایش می‌یابد؟
۱۸- سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم در ایران تا چه میزان می‌تواند به اشتغال‌زایی کمک کند؟

رفاه و خانوارها
۱۹-به غیر از آثار بلندمدت لغو تحریم‌ها، در کوتاه‌مدت چه میزان بودجه رفاهی خانوارها افزایش خواهد یافت؟
۲۰- به وضوح لغو تحریم آثار متفاوتی بر بخش‌های مختلف دارد. سوال اینجاست که پس از لغو تحریم‌ها کدام صنایع ایران رونق بیشتری را شاهد خواهند بود؟ 

پاسخ به ۲۰ پرسش کلیدی آینده اقتصاد ایران

در  گزارش بانک جهانی  رشد اقتصادی ایران با فرض لغو کامل تحریم‌ها ۵ درصد برآورد شده و در مورد سه اشتباه محتمل در سیاست‌گذاری‌های آتی از جمله تضعیف قیمت ارز، هزینه سریع درآمدهای غیرمترقبه و سرمایه‌گذاری در پروژه‌های فاقد توجیه اقتصادی هشدار داده شده است. در تحلیل بانک جهانی در مورد اقتصاد ایران، ورود صادرات نفت ایران به بازار به‌عنوان عاملی در جهت کاهش قیمت نفت قلمداد شده است؛ ولی آثار برآیندی کاهش قیمت‌ها و افزایش صادرات نفت بر درآمدهای ارزی ایران مثبت خواهد بود. در این گزارش پیش‌بینی شده است با لغو تحریم‌ها هزینه مبادلات با ایران کاهش خواهد یافت که از این حیث منافعی معادل ۱۵ میلیارد دلار را نصیب اقتصاد ایران خواهد کرد. بانک جهانی پیش‌بینی کرده است صنایع نفت و گاز بیش از نیمی از سرمایه‌گذاری خارجی را به خود اختصاص دهند. این گزارش اثر لغو تحریم‌ها در اقتصاد ایران را به‌عنوان یک درآمد غیرمترقبه تلقی کرده است که قادر است ۸/ ۲ درصد وضعیت رفاهی خانوارهای ایرانی را بهبود ببخشد.سوالات فراوانی درباره وضعیت اقتصادی ایران در دوران پساتحریم مطرح است. گزارش۳۵ صفحه‌ای بانک جهانی در ماه آگوست به بسیاری از پرسش‌های مطرح شده درباره چشم‌انداز اقتصاد ایران در دوران پساتحریم پاسخ می‌دهد در گزارش پیش رو با مطرح کردن۲۰ پرسش کلیدی به برخی از مهم‌ترین آنها می‌پردازیم. فصلنامه گزارش اقتصادی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا توسط دفتر معاونت اقتصادی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بانک جهانی چاپ شده است. نسخه اصلی این گزارش توسط لیلی متقی اقتصاددان بانک جهانی با گردآوری اطلاعات از النالانچوویچینا و هادی صالحی اصفهانی تحت نظر شانتا دِواراجان اقتصاددان ارشد منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا تهیه شده است.
چشم‌انداز اقتصاد ایران
۱- مهم‌ترین اثرات لغو تحریم‌ها بر اقتصاد ایران چیست؟
قابل ذکرترین تغییر، بازگشت ایران به بازار نفت است. بانک جهانی تخمین زده است که در فاصله‌ای چند ماهه به صورت تدریجی یک میلیون بشکه در روز تولید نفت ایران افزایش یابد. پس از نفت، برنامه کاهش موانع و محدودیت‌های موجود بر مبادلات مالی، تجارت و بازرگانی ایران و توسعه تجارت و کاهش هزینه‌های تجاری، آزادی دارایی‌های مسدود شده در خارج از کشور وجود دارد.
۲- در صورت سوءمدیریت آیا لغو تحریم‌ها می‌تواند مشکلاتی را نیز به همراه داشته باشد؟ و بزرگ‌ترین خطر احتمالی لغو تحریم‌ها برای اقتصاد ایران چیست؟
با ورود درآمدهای ارزی به اقتصاد احتمال دارد قیمت دلار کاهش یابد. این امر اگرچه واردات را ارزان‌تر خواهد ساخت اما از ویژگی رقابتی صادرات غیرنفتی می‌کاهد. ایران این پدیده را در سال‌های اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی زمانی که قیمت نفت در اوج قرار داشت و تحریم‌ها محدودیت آفرین نبودند تجربه کرده است. در آن دوره زمانی اکثر صنایع صادراتی ایران با مشکل روبه‌رو شدند و فقط صنایع پتروشیمی و صنایع شیمیایی پیشرفت داشتند که البته باید به این نکته نیز توجه داشت که آنها یارانه‌های بسیار هنگفتی ازجمله یارانه مصرف سوخت دریافت می‌کردند.
۳- تخمین بانک جهانی از دارایی‌های بلوکه شده ایران در خارج از این کشور چقدر است؟
برآوردها حاکی از آنند که ایران حدود ۱۰۰ میلیارد دلار دارایی‌های مسدود شده در خارج از کشور دارد که ۲۹ میلیارد دلار آن مربوط به دارایی‌های بانک مرکزی و درآمدهای نفتی است و فورا پس از لغو تحریم‌ها آزاد خواهند شد.
۴- در صورت لغو تمامی تحریم‌ها تخمین بانک جهانی از رشد اقتصادی ایران در سال‌های آینده چقدر است؟
برآوردهای بانک جهانی نشان می‌دهد که در یک سناریوی خوش‌بینانه و با حذف کامل تحریم‌ها، رشد واقعی GDP می‌تواند در سال‌های۹۴ و ۹۵ به ترتیب به ۱/ ۵ و ۵/ ۵ درصد برسد که به آمار مربوط به دوره پیش از تحریم‌ها نزدیک خواهد بود.
۵- آیا رشد پیش‌بینی شده می‌تواند پایدار و ماندگار باشد و باعث اشتغال و رونق شود؟
اینکه درآمدهای غیرمترقبه به رشد ماندگار اقتصادی و اشتغال بدل خواهند شد یا خیر به طور ریشه‌ای و بنیادی به سیاست‌ها و نهادهای دولت، به‌ویژه آنهایی که حامی صادرات و متنوع سازی هستند بستگی پیدا می‌کند. متاسفانه سابقه ایران در درآمدهای غیرمترقبه پیشین به این شکل نبوده است.
۶- چه اشتباهاتی در گذشته مانع از تداوم رشد پایدار شده است که نباید آنها را تکرار کرد؟
حداقل سه اشتباه محتمل در اینجا وجود دارد که باید از آنها احتراز کرد:
نخست، با ورود پول به بازار ارز ایران، احتمالا ارزش واقعی ریال به میزان قابل ملاحظه‌ای بالا خواهد رفت. این می‌تواند در بخش کالاهای مبادله ای، به‌ویژه صادرات غیرسنتی ایجاد اخلال نماید.
دوم، نیازهای سرمایه‌گذاری ایران قابل توجه هستند. برای رشد و توسعه سریع‌تر و جبران افت رشد چند سال اخیر، سرمایه‌گذاری‌ها باید به مقدار قابل توجهی افزایش یابند. اما برای عملی ساختن این مهم، دولت باید بر وسوسه هزینه کردن بخش عمده درآمدهای غیرمترقبه در مصرف غلبه کند
سوم اینکه پروژه‌های سرمایه‌گذاری باید با دقت تمام تحت نظر و بررسی باشند تا از اتلافی که معمولا همراه با افزایش قابل توجه سرمایه‌گذاری رخ می‌دهد جلوگیری شود.
نفت
۷- در صورت افزایش تولید یک میلیون بشکه‌ای نفت ایران قیمت نفت چقدر تغییر خواهد کرد و برندگان و بازندگان این تغییر قیمت نفت چه کشورهایی هستند؟
بانک جهانی تخمین زده است که اضافه شدن صادرات نفت ایران، با فرض اینکه هیچ‌یک از دیگر صادرکنندگان نفت واکنش استراتژیک خاصی نداشته باشند می‌تواند قیمت نفت را به اندازه ۱۴ درصد یا ۱۰ دلار در سال ۲۰۱۶ کاهش دهد. واردکنندگان نفت شامل کشورهای عضو اتحادیه اروپا و آمریکا از این وضعیت بهره خواهند برد، درحالی‌که صادرکنندگان نفت و به‌خصوص کشورهای حوزه خلیج‌فارس متضرر خواهند شد.
۸- این کاهش قیمت نفت ناشی از افزایش تولید نفت ایران، چقدر از درآمد تولیدکنندگان نفت می‌کاهد؟
بانک جهانی برآورده کرده است که ۱۰ دلار افت قیمت نفت می‌تواند تراز مالی صادرکنندگان عمده نفت در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا(MENA) را با زیان روبه‌رو سازد، به‌عنوان مثال این رقم در عربستان سعودی به میزان ۵ درصد تولید ناخالص داخلی و در لیبی به میزان ۱۰درصد GDP خواهد بود. این معادل ۴۰ میلیارد دلار ضرر برای عربستان سعودی و ۵ میلیارد دلار ضرر برای لیبی از محل درآمد سالانه صادرات نفت است.
۹-تاثیرات این کاهش قیمت بر واردکنندگان نفت به چه میزان است؟ و آیا این تغییر قیمت می‌تواند تولید ناخالص داخلی این کشورها را تغییر دهد؟
اتحادیه اروپا و آمریکا که بزرگ‌ترین واردکنندگان نفت هستند بیشترین بهره قطعی را خواهند داشت ولیکن تولید ناخالص داخلی آنها چندان تاثیری نخواهد دید. کشورهای دارای صنایع گسترده پتروشیمی، شامل آمریکا، روسیه و نیز کشورهای عضو اتحادیه اروپا شاهد افزایش تولید خود خواهند بود.
۱۰- با توجه به پیش‌بینی کاهش قیمت نفت درآمدهای نفتی ایران کاسته می‌شود و از سوی دیگر افزایش تولید ایران درآمدهای نفتی را افزایش خواهد داد برآیند این اتفاقات بر درآمدهای نفتی ایران چگونه خواهد بود؟
درآمدهای اضافی ناشی از افزایش صادرات نفت در کفه ترازو از تبعات منفی افت قیمت نفت سنگین‌تر است، بنابراین ایران کمتر از باقی کشورهای صادرکننده نفت از این موضوع تاثیر خواهد دید.
تجارت خارجی
۱۱- در حوزه تجارت خارجی اثر تحریم‌ها بر کاهش صادرات چقدر بوده است؟
تخمین‌های بانک جهانی نشان می‌دهد حجم صادرات ایران در طول دوره سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ به میزان ۱/ ۱۷ میلیارد دلار یعنی معادل۵/ ۱۳ درصد کل صادرات آن دوره کاهش یافته است. که ۵/ ۴ درصد تولید ناخالص داخلی ایران است. بر اساس تحلیل‌های بانک جهانی کشورهایی که بیشترین افزایش حجم تجارت با ایران در دوران پساتحریم را خواهند داشت عبارتند از: بریتانیا، چین، هند، ترکیه و عربستان سعودی.
۱۲-تحریم‌ها صادرات به کدام کشورها را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است؟
ایران حدود ۵/ ۷ میلیارد دلار از درآمد صادراتی خود به ژاپن و پس از آن ۴/ ۴ میلیارد دلار به کره‌جنوبی و ۹/ ۳ میلیارد دلار از کل صادرات خود به کشورهای اروپایی را از دست داده است. در میان کشورهای اروپایی، صادرات به ایتالیا با ۹/ ۲ میلیارد دلار تنزل شدیدترین کاهش را نشان می‌دهد و پس از آن آلمان و فرانسه قرار دارند. به وضوح با لغو تحریم‌ها این کشورها پتانسیل زیادی برای صادرات دارند.
۱۳-آیا تحریم‌ها مبادلات تجاری باکشورهای آسیایی و کشورهای منطقه را نیز تحت تاثیر قرار داده است؟
حجم تجارت با تنها چند کشور از منطقه گسترده MENA، آسیای میانه و جنوب آسیا دستخوش تغییر گردید. به‌ویژه مبادلات با مراکش، قطر و تونس درآن دوره کاهش یافته است.
۱۴- و پس از لغو تحریم‌ها چه کشورهایی مبادلاتشان با ایران افزایش می‌یابد؟
بر اساس تحلیل‌های بانک جهانی کشورهایی که از بیشترین افزایش حجم تجارت با ایران در دوران پساتحریم را خواهند داشت عبارت است از بریتانیا، چین، هند، ترکیه و عربستان سعودی. گروه یک شامل این پنج کشور هستند. در واقع یک درصد افزایش درآمد ملی، صادرات به این کشورها را بیش از یک درصد توسعه خواهد داد. به احتمال زیاد این توسعه شامل افزایش قابل توجه صادرات نفت و گاز به هند و چین خواهد بود، زیرا آنها سرمایه‌گذاری‌های عمده‌ای نیز در ایران داشته‌اند. ازسرگیری تجارت با بریتانیا نیز شامل برقراری دوباره صادرات نفت و گاز خواهد بود که قبلا متوقف شده بود.
گروه دوم شامل: روسیه، کره‌جنوبی، تاجیکستان، پاکستان و هنگ کنگ است که تجارت با آنها پس از لغو تحریم‌ها افزایش خواهد یافت، ولی نه به اندازه گروه اول، چون کشش صادرات آنها بین ۷/ ۰ تا ۸/ ۰ است.
گروه سوم شامل: فرانسه، آلمان، ایتالیا و امارات متحده عربی در محدوده ۲/ ۰ تا ۶/ ۰ است، به این مفهوم که تجارت با آن کشورها پس از لغو تحریم‌ها افزایش خواهد یافت ولی با حجم کمتر از دو گروه دیگر.
۱۵- با لغو تحریم‌ها شاهد کاهش هزینه‌های تجارت با ایران خواهیم بود. میزان این کاهش هزینه مبادله چقدر خواهد بود؟
کاهش هزینه‌های تجاری شاهد یک افت قابل توجه خواهد بود و این کاهش نزدیک به ۱۵ میلیارد دلار در نخستین سال برای ایران منفعت خواهد داشت.
سرمایه‌گذاری خارجی
۱۶- وضعیت سرمایه‌گذاری خارجی در ایران چگونه بوده است و سرمایه‌های خارجی به کدام بخش‌ها هدایت شده‌اند؟
تا پیش از سال ۲۰۱۱، به‌طور متوسط سالانه ۴ میلیارد دلار FDI به‌صورت سرمایه‌گذاری در پروژه‌های جدید به اقتصاد ایران وارد می‌شد. بخش استخراج (نفت و گاز) و تولید دو بخش عمده‌ای بودند که ارقام بالای FDI را دریافت می‌کردند. از این میان، صنایع نفت و گاز بیش از نیمی از FDI وارد شده را به خود اختصاص می‌دادند و پس از آنها، بخش‌های فلزات و تولید در جایگاه بعدی قرار داشتند.
۱۷-یکی دیگر از آثار مهم لغو تحریم‌ها افزایش سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم در ایران است. پس از لغو تحریم‌ها سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم (FDI) در ایران چقدر افزایش می‌یابد؟
بانک جهانی پیش‌بینی کرده است که سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم نهایتا ظرف چند سال به رقم۳ تا ۵/ ۳ میلیارد دلار افزایش یابد یعنی دو برابر رقم سال ۲۰۱۵ ولی هنوز از نقطه اوج خود یعنی سال ۲۰۰۳ فاصله دارد.
۱۸- سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم در ایران تا چه میزان می‌تواند به اشتغال‌زایی کمک کند؟
اگر از منظر اشتغال‌زایی نگاه کنیم، از ۴۲هزار شغل ایجاد شده در طول سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۵ تنها ۶ هزار شغل از بخش نفت و گاز بوده است و بقیه مربوط به بخش‌های تولید، فلزات و خدمات است. البته این امر باعث تعجب نیست چون بخش نفت و گاز در مقایسه با بخش‌های دیگر نیاز به سرمایه‌گذاری بیشتری دارد. آمار مربوط به ورود سرمایه خارجی جهت پروژه‌های جدید به ایران نشان می‌دهد که در طول سال ۲۰۱۱، اشتغال‌زایی حاصل از سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات ۱۰ برابر بیشتر از سرمایه‌گذاری وارد شده به بخش استخراج بوده است. با توجه به اینکه عمده سرمایه‌گذاری خارجی در حوزه نفت و گاز است نمی‌توان انتظار اشتغال‌زایی زیاد و کاهش بیکاری در ایران را داشت.

رفاه و خانوارها
۱۹-به غیر از آثار بلندمدت لغو تحریم‌ها، در کوتاه‌مدت چه میزان بودجه رفاهی خانوارها افزایش خواهد یافت؟
به‌طور خلاصه می‌توان کاهش تحریم‌ها را به مثابه یک درآمد غیرمترقبه در اقتصاد ایران دانست. بانک جهانی تخمین زده است که حجم این درآمد غیرمترقبه معادل ۱۳ میلیارد دلار بهره رفاهی یا ۸/ ۲ درصد بودجه رفاهی کنونی است. اما مانند تمام درآمدهای غیرمترقبه باید آنها را به‌طور اصولی مدیریت کرد تا بتوانند مزایای پایدار برای مردم داشته باشند.
۲۰- به وضوح لغو تحریم آثار متفاوتی بر بخش‌های مختلف دارد. سوال اینجاست که پس از لغو تحریم‌ها کدام صنایع ایران رونق بیشتری را شاهد خواهند بود؟ 
اقتصاد ایران علاوه ‌بر کاهش سرعت رشد در طول سالیان تحریم دچار یک جابه‌جایی بنیادی شد و صنایع نفت، خودرو، فناوری و تسلیحات، ساخت‌وساز و مالی کشور بیش از سایر بخش‌ها افت کردند. با لغو تحریم‌ها این بخش‌ها محتملا شاهد توسعه و رشد خواهند بود.

طی ۳ سال اخیر اتفاق افتاد
نزول ۷ پله‌ای ایران در رده‌بندی اقتصادهای بزرگ جهان
تولید ناخالص داخلی ایران در دوره ۳ ساله تشدید تحریم های غرب ۱۶۰ میلیارد دلار کاهش یافت و ایران در رده بندی اقتصادهای بزرگ دنیا طی این مدت ۷ پله نزول کرد.به گزارش تسنیم، آمارهای منتشر شده توسط بانک جهانی نشان می دهد از سال ۲۰۱۲ که سیاست تحریم غرب علیه ایران تشدید شده است تولید ناخالص داخلی ایران کاهش قابل ملاحظه ای داشته است. پیش از تشدید تحریم ها یعنی در سال ۲۰۱۱ تولید ناخالص داخلی ایران ۵۷۶ میلیارد دلار برآورد شده بود که با تشدید تحریم ها این رقم در سال بعد از آن به ۵۵۷میلیارد دلار کاهش یافت. روند نزولی تولید ناخالص داخلی ایران در سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ نیز ادامه یافت و رقم تولید ناخالص داخلی ایران در این سال ها به ترتیب به ۴۹۳ میلیارد دلار و ۴۱۵ میلیارد دلار رسید. در عین حال تحریم ها تنها عامل کاهش تولید ناخالص داخلی ایران نبوده است بلکه افت شدید قیمت نفت نیز به ویژه در سال ۲۰۱۴ به این روند دامن زده است. بر این اساس تولید ناخالص داخلی ایران طی دوره سه ساله ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ با افت ۲۸ درصدی مواجه شده است. اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۴ حدود ۱۶۰ میلیارد دلار از سال۲۰۱۱ کوچکتر شده است. به همین ترتیب ایران در رده بندی اقتصادهای بزرگ جهان در طی سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ با نزول ۷ پله ای مواجه شده است. ایران که در سال ۲۰۱۱ در رتبه ۲۱ بزرگترین اقتصادهای جهان قرار داشت در سال ۲۰۱۴ به جایگاه ۲۸ نزول داشته است. آمریکا با تولید ناخالص داخلی ۱۷.۴ تریلیون دلار بزرگترین اقتصاد جهان در سال ۲۰۱۴ شناخته شده است. چین با ۱۰.۳ تریلیون دلار در رتبه دوم و ژاپن با ۴.۶ تریلیون دلار در رتبه سوم از این نظر قرار گرفته اند.

22-برنامه جنگی آمریکا علیه روسیه

برای اولین بار از زمان فروپاشی شوروی، وزارت دفاع ایالات‌متحده در حال بازنگری و به روز کردن طرح‌های احتمالی برای درگیری مسلحانه با روسیه است. پنتاگون دائما در حال تولید و طراحی طرح‌های احتمالی است و برای هر سناریوی محتملی برنامه‌ریزی می‌کند؛ از درگیری مسلحانه با کره‌شمالی گرفته تا حملات زامبی‌ها.

به گزارش دنیای اقتصاد، اما براساس اولویت و احتمالات روی این طرح‌ها کار شده و برنامه‌ریزی می‌شود. پس از ۱۹۹۱، طرح‌های نظامی برای مقابله با تجاوزات روسیه از دستور کار و «رادار» پنتاگون خارج شد. این طرح‌ها در قفسه‌ها خاک می‌خوردند، چرا‌که روسیه به‌طور فزاینده‌ای در حال ادغام با غرب بود و در طیفی از مسائل به‌عنوان شریکی بالقوه عمل می‌کرد. اکنون به گفته چندین مقام فعلی و پیشین وزارت خارجه و دفاع، پنتاگون در حال زدودن گرد و غبار از آن طرح‌ها و ارزیابی دوباره آنها و به روز کردنشان است تا با واقعیت ژئوپلیتیک «پسا الحاق کریمه» هماهنگ شود؛ واقعیتی که در آن روسیه دیگر شریکی بالقوه نیست، بلکه تهدیدی بالقوه است.
یک مقام ارشد دفاعی که با این طرح‌ها آشناست، می‌گوید: «با توجه به محیط امنیتی و با توجه به اقدامات روسیه آشکار شده است که ما باید از به روز کردن این طرح‌ها اطمینان داشته باشیم تا در صورت تجاوز بالقوه به یکی از اعضای ناتو بتوانیم پاسخی درخور به آن بدهیم.» میشل فلورنوی، معاون سابق وزارت دفاع در امور دفاعی و یکی از پایه‌گذاران «مرکز امنیتی آمریکای جدید» می‌گوید: «تهاجم روسیه به شرق اوکراین باعث شد ایالات‌متحده گرد و غبار از این طرح‌های احتمالی بزداید. این طرح‌ها واقعا منسوخ شده بودند.»
طراحی استراتژی ضدتهاجمی
به گفته این مقام دفاعی ارشد، این طرح‌های جدید دو مسیر دارند. یک مسیر، بر آنچه ایالات‌متحده می‌تواند به‌عنوان بخشی از ناتو انجام دهد، متمرکز است؛ البته زمانی که روسیه به یکی از اعضای ناتو حمله کند، مسیر دوم اقدام آمریکا خارج از چتر ناتو را در بر می‌گیرد. طرح‌های احتمالی و به روز شده هر دو مسیر بر حملات روسیه به بالتیک متمرکز است؛ سناریویی که به احتمال زیاد جبهه‌ای برای درگیری‌های جدید با روسیه است. آمریکایی‌ها دیگر به‌طور فزاینده بر جنگ سنتی متمرکز نیستند، بلکه بر تاکتیک‌های هیبریدی که روسیه در اوکراین و کریمه به‌کار گرفته متمرکز شده‌اند: «مردان کوچک سبزپوش [اشاره به نظامیانی که در جنگ اوکراین یونیفورم نظامی سبز رنگ بر تن و سلاح‌های روسی در دست داشتند]، تظاهرات هدایت شده و جنگ سایبری.» جولی اسمیت که تا همین اواخر به‌عنوان معاون مشاور امنیت ملی جو بایدن خدمت می‌کرد، می‌گوید: «آنها به دنبال این هستند که در چه شرایطی [وزارت دفاع آمریکا] به حملات سایبری پاسخ می‌دهد. بحث‌های زنده‌ای در این باره اکنون در جریان است.»

این وداعی است مهم با سیاست دفاعی آمریکا در دوران پسا جنگ سرد. پس از انفجار و فروپاشی شوروی، وارث اصلی‌اش یعنی روسیه به‌طور فزاینده‌ای روند ادغام در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را در پیش گرفت؛ سازمانی در اصل برای خنثی کردن بلندپروازی‌های روسیه در اروپا ایجاد شده بود.در سال ۱۹۹۴، روسیه «شراکت برای برنامه صلح» ناتو را امضا کرد. سه سال بعد، در مه ‌۱۹۹۷، روسیه و ناتو توافقی مفصل تر در مورد همکاری دوجانبه امضا و اعلام کردند که دیگر دشمن یکدیگر نیستند. از آن زمان، هر چه ناتو بیشتر کشورهای پیمان ورشو را به خود جذب کرد، همکاری‌اش با روسیه هم افزایش می‌یافت: مانورهای نظامی مشترک، مشورت‌های منظم و حتی بازگشایی مسیر انتقال ناتو در اولیانووسک- روسیه- برای کمک رسانی به مبارزه در افغانستان. حتی اگر کرملین از توسعه ناتو به شرق آزرده می‌شد، اما از نگاه غرب، همه چیز خوب به نظر می‌رسید. به گفته جولی اسمیت، پس از جنگ سال ۲۰۰۸ روسیه علیه گرجستان، ناتو به تدریج طرح‌های خود در برابر روسیه را تغییر داد، اما پنتاگون چنین نکرد. هنگام آماده‌سازی بازنگری دفاعی ۴ ساله در سال ۲۰۱۰، اداره برنامه‌ریزی پنتاگون به وزیر دفاع وقت، رابرت گیتس، پیشنهاد کرد که سناریویی را در نظر بگیرد که شامل خنثی کردن تجاوز روسیه می‌شود. گیتس آن را رد کرد. دیوید اوشمانک، دستیار گیتس در امور توسعه نظامی می‌گوید: «قضاوت همگان در آن زمان این بود که روسیه اهدافی را دنبال می‌کند که با اهداف ما اشتراک دارد.» اسمیت، که در آن زمان روی سیاست اروپا و ناتو در پنتاگون کار می‌کرد، می‌گوید: «آینده روسیه در همگرایی روزافزون با غرب است. اگر ۵ سال پیش از ارتش می‌پرسیدید «به ما بگویید که در مورد چه چیزی فکر می‌کنید» آنها می‌گفتند «تروریسم، تروریسم، تروریسم و چین.»

بهبود با مسکو
تفکری که در واشنگتن وجود داشت این بود که میخاییل ساکاشویلی، رئیس‌جمهوری وقت گرجستان، باعث تحریک روسیه شده و پاسخ مسکو هم کوبنده و ناگهانی بود. اسمیت می‌گوید: «احساس این بود که در حالی که پیامدهایی وجود داشت و روسیه وارد گرجستان شد، اما فکر نمی‌کنم کسی پیش‌بینی چنین واقعه‌ای برای بار دوم را داشت.» یک مقام ارشد دیگر در وزارت خارجه می‌گوید: «فرض این بود که هیچ تهدیدی برای اروپا نیست.» سپس بحث «تنظیم دوباره رابطه با روسیه» در دوران اوباما پیش آمد و این باعث همکاری روزافزون با روسیه در زمینه‌های مختلف اعم از پروازهای فضایی تا خلع سلاح هسته‌ای شد.» البته سکته‌هایی در این میان وجود داشت (مثل تلاش روسیه برای بیرون کردن آمریکا از پایگاه مناس در قرقیزستان) و همکاری‌های کم و بیشی هم در مورد مسائل خاورمیانه داشتند (بهترین نفعی که از سوی روسیه نصیب آمریکا شد در لیبی بود که مسکو در شورای امنیت رأی ممتنع داد). اما در مجموع، روسیه نه خطر بود و نه اولویت. یک مقام ارشد سنا در حوزه سیاست خارجی می‌گوید: «آنها همچون درد هستند اما تهدید خیر.»

اوشمانک هم به زعم خود چندان به روسیه فکر نمی‌کرد. وقتی با او در دفتر کارش در «گروه راند» - جایی که به‌عنوان تحلیلگر ارشد دفاعی مشغول است- دیدار کردم می‌گفت: «به‌عنوان برنامه‌ریز سابق، چشم‌انداز تجاوز روسیه روی رادار ما نبود، البته نه از سال ۱۹۹۱بلکه در سال‌های آخر گورباچف هم.» اوشمانک می‌گوید واشنگتن باید در سال ۱۹۸۹ بر حمله عراق به کویت متمرکز می‌شد نه بر احتمال رو به افول تجاوز نظامی شوروی. طی ۳۰ سال گذشته، اوشمانک میان «راند» (جایی که او بر برنامه‌ریزی نظامی متمرکز بود) و پنتاگون (جایی که این کار را در قالب رسمی انجام می‌داد) در رفت و آمد بود: ابتدا در میانه دهه ۹۰ وقتی او دستیار وزیر دفاع بود و بار دیگر در ۵ سال اول دولت اوباما وقتی او بخش برنامه‌ریزی برای پنتاگون را اداره می‌کرد. در همان جا بود که در فوریه ۲۰۱۴، ولادیمیر پوتین باعث شوکه کردن اوشمانک و بسیاری از مقام‌های غربی شد یعنی همان زمانی که پوتین «مردان کوچک سبزپوش» را به کریمه و شرق اوکراین فرستاد. اوشمانک می‌گوید: «ما برنامه‌ای برای آن نداشتیم زیرا فکر نمی‌کردیم روسیه مرزهای اروپا را تغییر دهد.» او می‌گوید کریمه «اسباب شگفتی» بود.

مانور قدرت و شکست
در ژوئن ۲۰۱۴، نیروی هوایی از اوشمانک خواستار ارائه مشورت در مورد همسایه روسیه پیش از سفر ماه سپتامبر اوباما به تالین- استونی- شد. در همان زمانی تیمی تشکیل شد که به سناریو‌سازی مشغول شد: «تیم قرمز» برای روسیه و «تیم آبی» برای ناتو. منطقه بالتیک منطقه حساس تعیین شد چرا که احتمال درگیری در آنجا بیشتر است. یگان ۸۲ نیروی هوایی آمریکا که ۲۴ ساعته آماده‌باش است و در کارولینای شمالی اسکان دارد ممکن است به بالتیک اعزام شود. پس از شبیه‌سازی‌هایی که انجام شد اوشمانک اعلام کرد که تیم آبی سرخورده و ناکام ماند. نتیجه این شد که نمی‌توانیم از بالتیک دفاع کنیم چرا که روسیه دارای بهترین موشک‌های سطح به هواست و هیچ باکی از به‌کارگیری تجهیزات سنگین ندارد. با این حال، مقام‌های دفاعی- امنیتی اروپا و آمریکا می‌گویند نتایج این شبیه‌سازی را در برنامه‌ریزی‌هایشان به‌کار می‌گیرند اما آنها معتقدند که در صورت درگیری، تردیدی نیست که ناتو پیروز می‌شود و اتحاد اعضای ناتو حفظ خواهد شد.

بالتیک را حفظ کنید
پنتاگون می‌گوید این احتمال وجود دارد که در صورت نبرد، روسیه بخش‌هایی از بالتیک را تصرف و به خود ضمیمه کند. هدف، بازداشتن و تصرف دوباره سرزمین‌های ناتو است. اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا، می‌گوید ایالات‌متحده تانک، تجهیزات سنگین و ادوات نظامی به بالتیک و اروپای شرقی خواهد فرستاد. پنتاگون در حال ارزیابی سناریوهای جنگ هیبریدی [نوعی استراتژی نظامی که جنگ متعارف، جنگ غیرمنظم و جنگ روانی- سایبری را در هم می‌آمیزد] و حتی هسته‌ای است. یک مقام ارشد دفاعی می‌گوید: «اگر به دکترین انتشار یافته روسیه بنگرید، بر این باورم که این آدم‌ها تصور استفاده از سلاح هسته‌ای تاکتیکی را در سر می‌پرورانند به گونه‌ای که تا چند سال پیش تصور آن نمی‌رفت.» این مقام به شرط فاش نشدن نام می‌گوید: «دکترین روسیه آشکارا از جنگ هسته‌ای تاکتیکی سخن می‌گوید. بنابراین، غیرمسوولانه است که آن دکترین را مطالعه نکنیم و نفهمیم که منظورش چیست. دکترین بی‌تردید به این معنا نیست که آنها چنین خواهند کرد بلکه غیرمسوولانه است که در مورد این مسائل اندیشه نکنیم. دیر یا زود، قدرت‌نمایی هسته‌ای رخ خواهد نمود- اگرچه همیشه یک نگرانی بود اما- و اهمیتی ندارد که از کجا سر بر آورد.»

در میان مسوولان ارشد سیاست خارجی و مسوولان امنیتی اختلافاتی در این مباحث هست که پس از سال‌ها ماه عسل با روسیه روابط دو طرف به اینجا رسید. یک مقام وزارت خارجه می‌گوید: «بسیاری از مقام‌ها در پنتاگون از تقابل ناراحت هستند. آنها از همکاری ارتش- ارتش با روسیه ناراحت هستند. برخی گمان می‌کنند که تمرکز بر روسیه انحراف از تهدید اصلی یعنی چین است و برخی دیگر گمان می‌کنند همکاری با روسیه در زمینه کنترل سلاح مهم‌تر از حمایت از حاکمیت اوکراین است.» یک مقام دفاعی ارشد می‌گوید با وجود این تغییر سیاست، بیدار کردن دادن این خوش‌بینی کاملا آمریکایی به شکل گیج‌کننده‌ای سخت است. این مقام می‌افزاید: «دوست داریم شریک روسیه باشیم. فکر می‌کنیم این باید در اولویت باشد. این همکاری به نفع ما و روسیه و به نفع جهان است.» وقتی تحولات سوریه و نقش مسکو در کنار این تحولات بررسی می‌شود می‌توان به وخامت اوضاع بیشتر پی برد. در واقع، بالتیک و احتمال درگیری در آن یک سوی ماجرا است اما تحولات سوریه و حضور نظامی مستقیم روسیه در آنجا هم سوی دیگر بحران است. بنابراین، احتمال درگیری در دو جبهه متصور است: بالتیک و سوریه.

کوتاه آمدن آمریکا و آغاز مذاکره
اگرچه در محافل تصمیم‌سازی آمریکا دیدگاه‌های مختلفی نسبت به برخورد با روسیه یا همکاری با این کشور وجود دارد اما به نظر می‌رسد غرب –لااقل- در مساله سوریه در برابر مسکو کوتاه آمده باشد. وقتی اولین هواپیمای نظامی روسی روز جمعه به سوریه رسید، دولت اوباما تلاش کرد تا با این کشور بر سر هماهنگی اقدامات در منطقه جنگی و جلوگیری از برخوردهای احتمالی وارد مذاکره شود. به گزارش نیویورک تایمز، این ابتکار دیپلماتیک برای دولت آمریکا بسیار مهم است. آمریکا دو هفته پیش به مسکو هشدار داده بود که افزایش حضور نظامی این کشور در سوریه باعث وخامت اوضاع خواهد شد اما ظاهرا از سوی کرملین گوش شنوایی وجود نداشت. هفته گذشته اوباما «استراتژی پوتین را محکوم به شکست» اعلام کرد. ظاهرا کاخ سفید پذیرفته که کرملین میدان بازی را به گونه‌ای تغییر داده که به این زودی‌ها قابل تغییر نیست. تصمیم به آغاز مذاکرات با روسیه بازتاب این امید است که روسیه نقش سازنده‌ای در بحران سوریه و حل‌وفصل آن ایفا کند.

روز جمعه اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا، با همتای روس خود سرگئی‌کی شویگو صحبت کرد تا مانع اصطکاک و برخورد اشتباه نیروهایشان با یکدیگر در سوریه شوند. اگرچه مذاکرات وزرای دفاع دو کشور محدود بود اما برخی مقام‌ها می‌گویند این مذاکره هدف بزرگ‌تری را دنبال می‌کرد که همانا دخیل کردن روسیه در فرآیندی سیاسی بود که باعث کنار زدن اسد و جایگزینی فردی دیگر به جای او می‌شود.

تا‌کنون ۴ جنگنده SU-۲۷ روسی به همراه هلیکوپترهای نفربر و کشتی‌های جنگی حامل هلیکوپتر وارد سوریه شده‌اند. یک مقام آمریکایی به شرط فاش نشدن نام می‌گوید بیش از ۲۰ هواپیما سلاح‌ها و ادوات نظامی را به پایگاه هوایی در سوریه منتقل کرده‌اند. حضور نظامی مسکو در سوریه به چند دلیل به نفع روسیه است: حضور روسیه می‌تواند کمک به بقای اسد باشد که طی هفته‌های گذشته متحمل شکست‌هایی شده است. می‌تواند مسکو را در وضعیت قدرتمندتری برای شکل دادن به دولت آینده سوریه در صورت سقوط اسد قرار دهد. همچنین می‌تواند منافع استراتژیک روسیه در این آخرین پایگاه نظامی مسکو در خاورمیانه را حفظ کند. برخی دیپلمات‌ها می‌گویند روسیه می‌کوشد تا نفوذ آمریکا در منطقه را کاهش دهد. «جیمز. اف. جفری»، سفیر سابق آمریکا در عراق و ترکیه، می‌گوید: «تمام منطقه ما را زیر ذره‌بین گذاشته است. روسیه می‌کوشد محیط امنیتی منطقه را تغییر دهد و نشان دهد که تا آخرین نفس از متحدان خود حمایت می‌کند.» اگرچه غرب معتقد است که اسد باید برود و حل بحران منوط به رفتن اوست اما برخی معتقدند پافشاری روسیه باعث شد غرب لااقل در کوتاه مدت حضور اسد در قدرت را بپذیرد. جان کری در آغاز دیدار با عبدالله بن زاید، وزیر خارجه امارات گفت: «تمرکز ما نابودی داعش و حل‌وفصل سیاسی سوریه است و ما معتقدیم که در بلندمدت نمی‌توان با حضور اسد کنار آمد. اما می‌کوشیم زمینه‌های مشترکی بیابیم.» فیلیپ‌هاموند، وزیر خارجه بریتانیا، هم می‌گوید: «ما نمی‌گوییم که اسد و متحدان و اقمارش در همان روز اول باید بروند. اگر بتوان بر سر فرآیندی با ایران و روسیه توافق کرد- که ماه‌ها طول خواهد کشید و طی این مدت، گذار اتفاق خواهد افتاد- بی‌تردید آن را به بحث می‌گذاریم.» وزرای دفاع روسیه و آمریکا توافق کردند که به بحث در مورد «ساز و کارهایی برای دوری از جنگ و ستیز» در سوریه ادامه دهند. برخی مقام‌های سابق می‌گویند چشم انداز مذاکرات نظامی که به توافق گسترده تر منجر شود همچنان دور از دسترس است. مایکل. ای. مک فاول، مشاور سابق اوباما و سفیر این کشور در روسیه، می‌گوید: «ما دو بار تلاش کردیم تا در شرایط بهتر روسیه را وارد مشارکت کنیم اما این برنامه شکست خورد.» اندرو تبلر، متخصص سوریه در موسسه واشنگتن می‌گوید: «دو طرف از موضع ضعف به یکدیگر نزدیک می‌شوند چرا که اقمار هر دو کشور رو به ضعف هستند.» با این حال، کری می‌گوید دو کشور یک هدف دارند: «گذار سیاسی که منجر به یک سوریه باثبات، متحد و سکولار شود.» جان کری در مصاحبه با کانال ۴ بریتانیا در مورد روسیه می‌گوید: «اما اینکه نقش اسد چیست و کجای ماجراست مساله‌ای است که باید در مورد آن مذاکرات بیشتری داشته باشیم.»

منبع: دنیای اقتصاد

ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

آخرین خبرها