آخرین وضعیت قیمتی در بازار سنگآهن
آخرین آمارها نشان میدهد که بهای هر تن سنگآهن وارداتی در بنادر چین رقمی بیش از 80 دلار در هر تن است که اگرچه به نسبت روزهای اوج خود کاهش قیمتی محسوس را تجربه کرده ولی از اوج قیمتی در فوریه سال جاری یعنی رقم 94 دلار و 86 سنت، 6/ 14درصد افت را نشان میدهد. این در حالی است که اوج قیمتی ماه فوریه رکورد بهای سنگآهن در 30ماه اخیر بوده، همچنین قیمتهای فعلی هنوز هم نرخهای مطلوبی برای این بازار محسوب میشود. از اوج قیمتها تاکنون شاهد افزایش موجودی انبارها بودهایم که دلیل اصلی افت نرخها محسوب میشود. با توجه به افزایش نرخ در بازار نقدی سنگآهن چین شاهد افزایش حجم تولید و واردات سنگآهن بودهایم که به کاهش قیمتها منجر شده است.
در سال گذشته میلادی شاهد مهمترین افزایش قیمت سنگآهن در سالهای اخیر بودهایم که رشدی 81 درصدی را ثبت کرده که بیشترین رشد سالانه پس از فراز و فرود قیمتهای جهانی بعد از بحران سال 2008 به شمار میرود. همین رشد قیمت خود سیگنالی مهم برای تغییر چهره بازار محسوب میشود هرچند که بازار سنگآهن و فولاد رونق محسوس و مطلوبی را از سمت تقاضای موثر تجربه نکردهاند و ممکن است دشواریهای قیمتی فعلی باز هم رو به وخامت جدید گذارده و شرایط متفاوتی از این پس تجربه شود. واقعیت آن است که اوضاع فعلی با شرایط سال 2011 و اوج قیمتهای جهانی و رکورد 196 دلار در هر تن تفاوت جدی دارد که یکی از این تفاوتهای عمده را میتوان در برنامه محدود کردن نزدیک به 50 میلیون تن ظرفیت تولید فولاد قدیمی چین برشمرد.تجربه سالهای اخیر نشان داده است که بازار سنگآهن با فراز و فرودهای عمیق قیمتی عجین بوده و رشد قیمتها طولانی مدت ولی سقوط نرخ به شدت صورت گرفته است. به نظر میرسد دستیابی به سطوح رویایی سال 2011 منطقی نبوده و شاید سالها برای رسیدن مجدد به این نرخها زمان نیاز باشد. این در حالی است که در سالهای اوج قیمتی شاهد حمایت همهجانبه دولتها از بازارهای مختلف بودهایم که چنین رخدادی در وضعیت فعلی محقق نخواهد شد.
نگاهی به نوسان قیمت سنگآهن در ماههای اخیر نشان میدهد که از روزهای اوج قیمتی در فوریه و 86/ 94 سنت، روند کاهشی قیمتها با چند فاز جهش نرخ روبهرو بوده که باید دلیل اصلی آن را در رفت و برگشت قیمتی در بازارهای آتی و ابزارهای مشتقه جستوجو کرد. این در حالی است که کاهش قیمتها را میتوان روند کلی این بازار تلقی کرد؛ تا جایی که وجه غالب بازار فیزیکی باز هم بر رفت و برگشت سرمایه در بازارهای مشتقه برتری خود را نشان داده است. از سوی دیگر تلاش برای کاهش ظرفیت تولید فولاد خام چین نیز موجب خواهد شد تا اعتماد به محمولههای وارداتی از سوی شرکتهای استرالیایی و برزیلی افزایش یابد هرچند که حجم بالای همین شرکتها نیز خود دلیلی برای ادامه کاهش قیمتها به شمار میرود.حال در شرایطی قرار داریم که غالب برآوردها از کاهش احتمالی قیمتها در کوتاهمدت خبر میدهد که برتری عرضه بر تقاضا و رشد موجودی انبارها را میتوان دلیل اصلی این وضعیت برشمرد.
موجودی انبارها در بنادر چین برابر با احداث 13 هزار برج ایفل جدید
موجودی سنگآهن در بنادر چین به قدری افزایش یافته که میتوان با آنها 13 هزار برج ایفل جدید ساخت. این خبر را که خبرگزاری رویترز آن را منتشر کرده میتوان بیانگر چهره واقعی موجودی ذخایر سنگآهن در بنادر چین دانست که از وخامت اوضاع و دورنمای شکننده قیمتها خبر میدهد.
در ماههای ژانویه و فوریه سال جاری میلادی حجم تولید سنگآهن از معادن داخلی چین به نسبت مدت مشابه سال قبل 3/ 15 درصد افزایش یافته که در کنار افزایش موجودی انبارهای بنادر این کشور دو فاکتور مهم و تاثیرگذار را در این بازار ایجاد کرده است. هماکنون موجودی انبارهای سنگآهن وارداتی در بنادر چین به بالاترین حد در بیش از 10 سال اخیر افزایش یافته است. به نظر میرسد در صورت ادامه این وضعیت موجودی سنگآهن در انبارهای چین به حداکثر اشغال فضا در اوایل ماه ژوئن برسد. آمارها نشان میدهد که در 24 مارس موجودی انبارهای سنگآهن در 46 بندر چین به 45/ 132 میلیون تن افزایش یافته که بیشترین حد از سال 2004 تاکنون محسوب میشود. این رقم کافی است تا بتوان 95 میلیون تن فولاد تولید کرد و با این حجم از فولاد تولیدشده میتوان 12 هزار و 960 برج ایفل جدید با ارتفاع 324 متر احداث کرد. در سال 2016 شاهد واردات 1/ 1 میلیارد تن سنگآهن به چین بودهایم که به نسبت سال پیش از آن تنها 7/ 0 درصد افزایش یافت ولی رشد قیمتها در دو ماه ابتدایی سال 2017 شرایط را به سمت افزایش محسوس واردات تغییر داد.
با توجه به افزایش حجم عرضهها به کمک رشد قیمتها مخصوصا از سوی شرکتهای چینی، برزیلی و استرالیایی کوچکتر، به نظر میرسد هنوز تاکتیک شرکتهای بزرگی همچون واله برزیل و همچنین ریوتینتو و BHP بیلتون استرالیا مبنی بر ادامه عرضه با حجم بالا برای از رده خارج کردن رقبا و شاید تقسیم بازار موفق نبوده بنابراین به این رویکرد اجرایی ادامه خواهند داد. این وضعیت میتواند به ادامه نگرانیها در این بازار دامن زده و حتی ممکن است به افزایش بیشتر موجودی انبارها منتهی شود. این در حالی است که موجودی انبارهای فعلی شرایط همگنی نداشته و انبارهای واحدهای تجاری و تولیدی از محمولههایی با عیار کم و مواد مضر بالا تا محمولههای پرعیار مگنتیتی متغیر است، بنابراین وضعیت متعادلی را در روند قیمتی شاهد نخواهیم بود. این در حالی است که این ناهمگن بودن در انبارهای بنادر از شدت کمتری برخوردار است.
همین نکته یعنی محمولههای ناهمگن که در هفتهها و ماههای اخیر به ذخایر سنگآهن افزوده شده، میتواند مسیر تقاضا را به سمت محمولههای پرعیار وارداتی تغییر داده و بازهم بهصورت کلی از مسیر حرکت قیمتها حمایت ناچیزی را بهعمل آورد. شاید عدم سقوط جدی قیمتها در ماههای اخیر را بتوان در این نکته فنی هم جستوجو کرد. در هر حال با محاسبه موجودی انبارهای بنادر، کارخانههای تولیدی و معادن داخلی کشور چین درمییابیم که موجودی انبارهای فعلی شاید در تاریخ فعالیتهای اقتصادی در چین بیسابقه بوده که ممکن است شرایط کمسابقهای را در دورنمای قیمتها ایجاد کند ولی این مطلب نیز تمام ماجرا نیست.
عرف قیمتگذاری سنگآهن در چین بر محمولههای وارداتی و پرعیار استوار است که با فرض محدود شدن ظرفیت تولید فولاد و تلاش برای تولید انواع گرانقیمت (آلیاژی) یا تولید در واحدهایی با راندمان بالاتر، هنوز هم میل به خرید سنگآهن مگنتیتی وارداتی بالاست و همین رخداد میتواند تا حدی از کاهش قیمتها جلوگیری کند. این در حالی است که در بنادر چین نیز شاهد هستیم فضای انبارها برای واردات محمولههای جدید سنگآهن یا به پایان رسیده یا بسیار محدود شده تا جایی که برخی افراد به دنبال یافتن فضای انبارداری در بنادر مختلفی هستند تا شاید بتوانند کالاهای در حال حمل را انبار کنند، هرچند که برخی از انبارها از تحویل محمولههای کمکیفیت وارداتی نیز خودداری میکنند. دلیل این خودداری از تحویل محمولههای جدید را باید در پایین بودن فضای خالی انبار و همچنین نگرانی از عدم فروش و اشغال فضای انبار برای زمانی طولانیتر دانست که البته از نگاه صنعت لجستیک و انبارداری منطقی بهنظر میرسد.
نگرانیهای عمیق از وضعیت تقاضای فولاد چین
درخصوص تقاضای سنگآهن بهتر است به وضعیت تقاضای فولاد چین بهعنوان بزرگترین بازار مصرف این کالا در جهان توجه کنیم. برآوردها نشان میدهد که حجم تقاضای فولاد چین در سال 2017 حداقل 9/ 1 درصد کاهش مییابد، هرچند که این رقم در سال آینده میلادی نیز ادامه خواهد یافت. این در حالی است که با فرض کاهش ظرفیت تولید فولاد خام چین، به احتمال قوی حجم صادرات این کالا از چین هم تقلیل یافته که همه این موارد در نگاه اول به زیان تقاضای سنگآهن خواهد بود هرچند که این زیان برای محمولههای وارداتی اثر کمتری خواهد داشت. در هر حال کاهش تقاضای فولاد در چین میتواند نشانهای از احتمال عقبنشینی تقاضا در سایر کشورهای جهان نیز بهشمار آید مگر آنکه افزایش احتمالی تقاضا در کشورهایی همچون هند و یا برخی دیگر از اقتصادهای نوظهور بتواند به حمایت از تقاضای جهانی فولاد برخیزد. با توجه به تمامی این موارد باید نگرانی از کاهش تقاضای فولاد در جهان را جدی ارزیابی کرد که نکته منفی و مهمی برای بازار سنگآهن محسوب میشود.
دوگانگی قیمتی
توجه به معاملات سنگآهن نشان میدهد که از هماکنون باید منتظر عمیقتر شدن شکاف قیمتی بین انواع پرعیار و کمعیار سنگآهن باشیم که میتواند بخشی از نگرانیها از این بازار را محدودسازد زیرا اوج کاهش نرخ به محمولههای کمعیار غالبا داخلی در بازار چین بازمیگردد که پتانسیل سقوط بهای سنگآهن پرعیار را کاهش خواهد داد.
دورنمای بازار
به نظر میرسد ادامه کاهش بهای سنگآهن قطعی باشد ولی وخامت اوضاع در عرضه محمولههای کمکیفیت میتواند اغلب افت نرخ را به این سمت جذب کرده و از سقوط شدید بهای سنگآهن پرعیار که ملاک قیمتگذاری نیز محسوب میشود؛ در کوتاهمدت جلوگیری کند. این در حالی است که ادامه این وضعیت بازهم تاثیر نهایی خود را بر بازار سنگآهن پرعیار برجای گذاشته و نهایتا روند کاهشی با یک فاز تاخیر به تمامی این بازار سرایت خواهد کرد. این در حالی است که رفت و برگشت معاملات در بازارهای مشتقه را نیز باید در نظر گرفت که در نهایت مقاومتها یا رشدهای قیمتی مقطعی و محدودی را در برابر جریان غالب در این بازار ایجاد خواهد کرد. شاید هماکنون اغلب تحلیلها از آینده بازار سنگآهن از وخامت اوضاع آن حکایت داشته باشد ولی هنوز برخی از واقعیتهای مغفول همچون حجم تقاضای سنگآهن پرعیار و میزان توجه خریداران به محمولههای وارداتی در مقایسه با سنگآهن کمعیار چینی به وضوح قابل مشاهده نیست، بنابراین هنوز هم میتوان امید شکننده و محدودی به تغییر این وضعیت داشت.