جعفر سرقيني، معاون امور معادن و صنایع معدنی وزارت صنعت، معدن و تجارت روز چهارشنبه هفته گذشته از پيشنهاد كاهش حقوق ورودي شمش به کشور خبر داد. آيا اين تصميم با توجه به افزايشهاي اخير قيمت شمش در داخل كمكي به تعادل بازار ميكند؟ این سوال در حالی مطرح میشود که معاون امور معادن و صنایع معدنی وزارت صنعت، معدن و تجارت با اشاره به روند افزایشی قیمت جهانی فولاد در چند ماه گذشته گفته بود که این طرح برای تنظیم قیمت و تعادل عرضه و تقاضا برای شمش به هیأت دولت ارائه شده است.در پاسخ به این سوال باید ابتدا گریزی به وقایع اخیر در بازار فولاد زد؛ تعرفه شمش و واردات محصولات فولادی در ابتدا بهعنوان پاسخی برای ارزان فروشی چین و دامپینگ محصولات چینی در بازار داخل درنظر گرفته شد. در واقع دامپینگ چین از همان ابتدا مشکلاتی برای تولیدکنندگان سراسر دنیا بهوجود آورده بود.
به عقیده کارشناسان اما در حالحاضر اتفاق دیگری که در دنیا خصوصا به دلیل گرانشدن الکترود گرافیتی و کمبودی که در این زمینه رخ داده، این است که تولیدکنندگان از روش قوسالکتریکی نسبت به تولیدکنندگان روش کورهبلند، از نظر هزینه چیزی در حدود 50 دلار در هر تن عقب افتادهاند، از سویی در کشور سهم بیشتر تولید فولاد از روش «کوره قوس الکتریکی» انجام میشود، اما فولادی که در دنیا تولید میشود خصوصا در چین و بقیه کشورها به روش «کوره بلند» است، در شرایط فعلی درست است که قیمت انواع محصولات فولادی در دنیا رشد داشته است ولی به دلیل ساختارهای هزینه تمام شده فولادسازان داخلی، به این تعرفه نیاز است.در شرایط حالحاضر فولادسازان ایران به میزان 10 درصد از فولادسازان دنیا در زمینه هزینه عقبتر هستند و این موضوع را یکی از دلایل برای توجیه هزینهها میتوان دانست و دلیل بعدی این است که مشخص نیست سطح قیمتها تا چه زمانی در این بازه قیمتی باقی بماند و بیشتر کارشناسان به مقطعی بودن موج افزایش قیمت اعتقاد دارند، در این شرایط است که تغییر دادن تعرفهها عمل به صلاحی نیست.
در این میان بحث تعادل بازار مطرح میشود. اگر تعادل بازار را در میزان عرضه و تقاضا ببینیم، باید گفت واردات ایران سال به سال و به نوعی فصل به فصل در حال کاهش است، چنانچه تنها در زمینه ورق گرم مقدار اندکی واردات داریم که آن هم با طرحهایی که در سالجاری به بهرهبرداری میرسند مرتفع خواهد شد. به احتمال قوی، امسال در زمینه مقاطع عریض هم نیاز به واردات کمتر میشود.اما اگر بحث قیمتی را در زمینه تعادل بازار «ملاک و محک» ارزیابی قرار دهیم، باید گفت، به این دلیل که قیمتهای داخل تابعی از قیمتهای جهانی هستند، باید توجه کنیم که در دنیا افزایش قیمت رخ داده و بازار داخلی به نوعی انعکاسی از بازار جهانی است.در زمینه قیمتی باید گفت قیمتهای بازار داخل در شرایط کنونی از بازار جهانی بالاتر نیست و هنوز هم در بازار داخلی قیمتها از بازار چین پایینتر است و به نوعی یکی از ارزانترین بازارهای دنیا را داریم. در واقع با وجود تعرفهای که درخصوص فولاد وجود دارد، قیمتهای فولاد در بازار ایران به نسبت دنیا بالا نیست، در این شرایط لغو عوارض وارداتی چندان توجیهی پیدا نمیکند و چیزی را حل نمیکند.
تاثیر صادرات شمش بر روند بازار داخل
در زمینه صادرات شمش آنچه که باید به آن توجه کرد، این است که آیا کشور در حالحاضر واردات محصول نهایی هم دارد یا نه؟ در پاسخ باید گفت ایران واردکننده نیست، حتی ایران به میزان کمی صادرکننده محصولات نهایی هم هست. میلگرد و تیرآهن در سبد وارداتی ایران جایی ندارند، بنابراین میتوان نتیجهگیری کرد که صادرات شمش مشکل خاصی برای بازار داخل ایجاد نکرده است.لغو عوارض یا وضع آن یکی از ابزارهای سیاستگذاری است که دولتها در چرخه صنایع فولادی اعمال میکنند و در این زمینه نمیتوان این روند را مداخله در بازار دانست، به هر حال تمامی کشورهای تولیدکننده فولاد از این ابزار برای حمایت از صنعت داخلی خود استفاده میکنند.در دنیا، فولاد کالایی است که در بازار تحت بازار شکنی ازسوی تولیدکنندگان قرار میگیرد. در این زمینه مداخلهای که ازسوی دولتها انجام میشود را میتوان معمول و مرسوم دانست.با توجه به اينكه ميزان شمش داخلي جوابگوي نياز فعالان حوزه فولاد هست، چرا باید در بازار داخل چنين كمبودی مشاهده شود و صعود قيمتها رخ دهد؟آمارها نشاندهنده این نیست که در زمینه شمش با کمبودی مواجه باشیم. در بخش نورد یک ظرفیت زیادی ایجاد شده، در حالی که تقاضا برای آن نیست، کارخانهها هم عنوان میکنند که مواد اولیه ندارند ولی واقعیت این است که بازار مصرف وجود ندارد، به این دلیل که اگر بازار مصرف وجود داشت و کارخانههای داخلی به هر دلیلی نمیتوانستند این نیاز را مرتفع کنند، منطق حکم میکرد که واردات انجام شود.
تقاضاي داخلي براي خريد شمش
بعضی از دستاندرکاران معتقدند که اگر شمش در بازار داخل باشد، میتواند ازسوی کارخانههای نوردی خریداری شود و محصولات نهایی تولید کنند و این محصولات را صادر کنند، ولی واقعیت این است که کارخانههای نوردی ما شمش را خریداری و محصولاتشان را صادر میکنند و این روند در دنیا دیده نمیشود و این الگو یک الگوی توجیهپذیر اقتصادی نیست و معمولا صادرات محصولات نهایی در کارخانههای مجتمعی انجام میشود، به این معنا که اشخاصی که تولید شمش دارند در همان مکان هم کار نورد را انجام میدهند.فرآیندی که در آن شمش در یک کارخانه دیگر تولید شود، پس از آن هزینه حمل به آن اضافه شود و پس از آن به کارخانه دیگری برود، در آنجا نورد شود و... توجیه صادرات از بین میرود.تقاضای داخلی برای شمش را اگر بخواهیم تحلیل کنیم باید تقاضای محصول نهایی را تحلیل و بررسی کنیم، در زمینه محصول داخلی، آمارها میگویند که محصول در بازار داخل در تعادل است، گواه آن هم این است که هیچ وارداتی برای محصول نهایی نداریم، بنابراین بازار داخل متعادل است.