زلزله اخیر کرمانشاه و ویرانیهای آن در کنار نیاز به بازسازی و بهسازی بسیاری از واحدهای مسکونی و پروژههای ساختمانی، واقعیتی است که از این به بعد توجه بخش مهمی از اقتصاد کشور را به خود معطوف میدارد. این شرایط اگرچه در مقایسه با حجم اقتصاد و همچنین ابعاد بازارهای کالایی به نظر محدود میرسد ولی بازهم تقاضای جدیدی را به بازارهای مختلف تزریق خواهد کرد که توجه به این واقعیت از اهمیت بسیاری برخوردار خواهد بود زیرا مدیریت این شرایط میتواند تکانه مثبتی در بازار تلقی شده ولی بیتوجهی به واقعیتهای رشد تقاضا با فراز و فرودهای آن در بازارهای مختلف میتواند حتی درد و رنج زلزلهزدگان را افزون سازد.
با توجه به این موارد باید با نگاهی جامع و فراگیر؛ در ابتدا به رخدادهای موجود کرده و سپس تبعات آن با رشد تقاضا در بازارهای مختلف را مورد توجه قرار داد. با توجه به حجم بالای کمکهای مردمی، بهنظر میرسد از این پس تغییر چندانی در بازار مواد غذایی رخ ندهد آنهم در شرایطی که امدادرسانی به زلزلهزدگان از این فاز مهم عبور کرده و شرایط تامین مواد غذایی، گویی در این منطقه به ثبات و آرامش رسیده است. این در حالی است که با گذشت زمان بازهم شاهد خودنمایی تقاضای مواد غذایی خواهیم بود که از هماکنون زمان برای تامین نیازهای آینده باقی مانده است. در اینخصوص تداوم تامین نیازهای غذایی و بهداشتی زلزلهزدگان خود میتواند نگرانیهای مهمی برای آینده راپوشش دهد.
ثبات نسبی قیمتها در بازارهای مختلف مصنوعات فولادی در کنار فراز و فرود نرخ در بازار پلیمرها و همچنین رشد قیمت سهامبرخی از شرکتهای سیمانی در روزهای گذشته و سپس کاهش جدی قیمتها در این سهمهای مشخص نشان میدهد که تاکنون بازارهای مختلف از رخدادهای زلزه تاثیر واقعی نپذیرفتهاند که نشان میدهد هنوز تغییراتی در وضعیت بازارها ایجاد نشده است. این در حالی است که رفتار فعالان بازار هم نشان میدهد که تمایلی به کسب سود از این شرایط ملتهب ندارند و از لحاظ اخلاقی گویی نقطه قوت بزرگی به ثبت رسیده است که باید از این رویکرد حتی تقدیر کرد.این وضعیت نشان میدهد که بازار از پایههای قدرتمندی برخوردار بوده یعنی ظرفیت تولید بیشتر از چیزی است که با تکانههای روانی رشد تقاضا در چارچوب بازسازی زلزلهتحریک شود. همین ویژگی موجب شده تا فکر سودهای مقطعی از این آشفته بازار محدود شود که بازهم نشان دهنده توانمندی بازار داخلی برای تامین مواد اولیه و مصالح موردنیاز است. با توجه به همین موارد میتوان گفت که بدنه صنعت و بازار داخلی از توانمندی کافی برای تامین نیازها برخوردار است اگرچه همین موارد هم به مدیریت فرآیندها نیاز دارد.بهصورت دقیقتر باید گفت که این شرایط به یک مدیریت متمرکز نیاز دارد تا بیشترین بهرهوری به ثبت رسیده و کمترین هزینه ممکن به کشور و مناطق زلزلهزده وارد شود.
نیازها برای بازسازی و آبادانی را میتوان به چند بخش اصلی تقسیم کرد که نیاز به انواع مختلف مصالح ساختمانی در رأس آن قرار میگیرد. درخصوص مصالح ساختمانی نیز مصنوعات فولادی، سیمان، شن و ماسه، آجر و سفال، کاشی و سرامیک، لوله و اتصالات، سیم و کابل، عایقهای رطوبتی و حرارتی، گچ، در و پنجره (PVC یا UPVC) و بسیاری از این قبیل کالاها میتوانند در زمره گروههای کالایی موردنیاز قرار بگیرند. نگاهی به این کالاها و مخصوصا مواد اولیه آنها نشان میدهد که بخش مهمی از نیازهای عمرانی زلزلهزدگان در بورس کالا قابل تامین است ولی باید به مدیریت متمرکز آن ایمان داشت.بهعنوان مثال همهچیز برای عرضه سیماندر بورس کالا فراهم است و با نگاه مثبت تصمیمسازان اقتصادی و شرکتهای تولیدی میتوان این معاملات در بستر بازار فیزیکی بورس کالا را استارت زد. این شرایط هم موجب خواهد شد تا واقعیتهای عرضه و تقاضا، قیمتها و شرایط تحویل با شفافیتی مثالزدنی برای تصمیمسازان اقتصادی مشهود بوده و هم مدیریت متمرکزی در بازار این کالا و یا اقلام مشابه به ثبت برسد. با توجه به نیازهای واقعی برای بازسازی و بهسازی مناطق زلزلهزده میتوان در گام اول تولید واحدهای سیمانی در غرب کشور را در بورس کالا آغاز کرد که با فرض پذیرش بسیاری از عرضهکنندگان و همچنین شرایط سریع پذیرش، این عرضه به سرعت در تالار فیزیکیبورس کالا قابل انجام است.
این در حالی است که با فرض تعهد بدنه اجرایی و سیاستگذاری دولت، میتوان حتی عرضههای اعتباری را آغاز کرد و پس از طی مراحل اجرایی و تحویل کالا بهصورت فیزیکی، در فاز بعدی به دنبال تسویه وجوه بود. سیستمی که بورس کالا در گذشته تمایل خود را به انجام آن اعلام کرده زیرا تعهد پرداخت وجوه، تضمین شده است.با توجه به تجربه بورس کالا و شرایط فعلی شاید بتوان بورس کالا را بخش مهمی از مدیریت متمرکز در این بازار بهشمار آورد. اگرچه معاملات فولاد و سپس سایر مواد اولیه نیز در کنار آن قرار خواهد گرفت. در شرایط فعلی میتوان نقشآفرینی در بازسازی را یک وظیفه برای بورس کالا برشمرد، نه یک گزینه و بهتر است تصمیمسازان اقتصادی نیز چنین رویکردی را برای این بازار مالی در نظر بگیرند. البته درخصوص سیمان ظرفیت تولید بالایی در کشور وجود دارد و بهنظر نمیرسد که نگرانیهای چندانی در اینخصوص وجود داشته باشد ولی این واقعیت در تضاد با مدیریت متمرکز نخواهد بود اگرچه سایر محصولات موردنیاز از این ویژگی برخوردار نیستند.
مصنوعات فولادی دیگر کالاهای موردنیاز برای بازسازی مناطق زلزله زده هستند، آنهم در شرایطی که در گذشته شاهد التهابات قیمتی بسیاری در این بازار بودهایم و مدیریت آن به سادگی مدیریت بازار سیمان نیست زیرا درخصوص سیمان بحث توزیع مدیریت شده مدنظر است ولی درخصوص فولاد هم پتانسیل تکانههای قیمتی وجود داشته و هم باید برای واحدهای نوردی ماده اولیه تامین کرد که نشان میدهد مدیریت آن دشواریهای خاص خود را داراست.هماکنون ظرفیتهای خالی در واحدهای نوردی در کشور بهوفور وجود دارد و البته حجم صادرات شمش و اسلب فولادی هم مطلبی نیست که بتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد. به عبارت دقیقتر هماکنون بخش مهمی از تولیدات شمش بهعنوان یک محصول میانی به بازارهای صادراتی عرضه میشود یعنی در صورتی که این عرضهها با قیمتهایی منطقی به نسبت شرایط موجود به واحدهای نوردی عرضه شود میتوان به سادگی تمامی نیازهای مناطق زلزلهزده را پوشش داد ولی این شرایط به مدیریتی دقیق نیاز دارد.نیاز به افزایش حجم عرضههای شمش سادهترین رویکرد برای مدیریت بازار است ولی عرف بازار شمش عرضههای سلف در بورس کالا بوده ولی برای شرایط فعلی به عرضههای نقدی بیشتری نیاز داریم تا تغذیه بازار بهخوبی صورت پذیرد. این در حالی است که توانمندی تولید در واحدهای القایی به قوت خود باقی بوده، اگرچه در واحدهای قوس نیز همین شرایط برقرار است ولی به رشد عرضه آهن اسفنجی نیاز خواهیم داشت. بهنظر میرسد در صورت مدیریت این شرایط برای تولید میلگرد احتمالا مشکل خاصی پدید نمیآید ولی درخصوص بازار ورق شرایط متفاوتی وجود دارد.
تجربه چین در حوادث طبیعی مشابه
بارش بارانهای موسمی در شمال و شرق چین در روزهای گرم سال به رویکرد معمول در این کشور تبدیل شده و اغلب در فصل تابستان با این شرایط روبهرو هستند. به همین دلیل نیاز به کانکس برای اسکان حادثهدیدگان بلایای طبیعی نیز امری معمول در این کشور محسوب میشود و همیشه در این مواقع شاهد رشد قیمت ورقهای گالوانیزه در چین هستیم. تجربه چین نشان میدهد که پاشنه آشیل این رویکرد نوسان قیمت ورقهای گالوانیزه است که اغلب تغییراتی مهم را ثبت میکند. این در حالی است که نیاز به ورقهای گالوانیزه در صنایع مختلف امری معمول بوده ولی با توجه به مصرف محدود آنها در مقایسه با سایر انواع ورق، اغلب کشورها برای تامین نیازهای کوتاه مدت خود با مشکل روبهرو میشوند زیرا تقاضا سریعتر از تولید به کاهش موجودی انبارها و رشد قیمتی منتهی شده است.
این شرایط برای کشور ما متفاوت است زیرا واحدهای تولیدی پراکندهای برای تولید ورق گالوانیزه وجود دارد که اغلب آنها با ظرفیت خالی روبهرو هستند، اگرچه اغلب در گفتوگوهای اقتصادی تنها از فولاد مبارکه بهعنوان یک تولیدکننده مهم نام میبریم اما کارخانههای بسیاری در گوشه و کنار ایران وجود دارند که در صورت وجود تقاضا و همچنین عرضه کافی مواد اولیه میتوانند در تولید کافی ورقهای گالوانیزه مشارکت کنند. با توجه به این شرایط افزایش عرضه اسلب و ورقهای نورد سرد با ضخامتهای مختلف در بورس کالا در کنار عرضه بیشتر ورقهای گالوانیزه ولی بهصورت نقدی و تحویل فوری و البته با ملاطفت قیمتی میتواند بخش اعظم این توانمندیها را بهکار گیرد.
درخصوص فرآیند تولید ورقهای گالوانیزه نیاز به فلز روی و اسید هم مورد توجه قرار خواهد داشت ولی در رتبههای بعدی از لحاظ اهمیت قرار میگیرند، اگرچه هر دو کالا نیز از پتانسیل عرضه در بورس کالا برخوردار بوده و این تجربه نیز وجود دارد.باید به صراحت عنوان کرد که شرایط فعلی اگرچه با تکانههای تقاضا و رشد قیمتهای فراگیر روبهرو نشده ولی تا آغاز این روند بهصورت کژدار و مریز فاصله بسیاری نداریم که بازهم نیاز به توجه بیشتر به مدیریت متمرکز بازار را برجسته میسازد.شاید آخرین گروه از مواد اولیه در مصالح ساختمانی را بتوان به محصولات پتروشیمی اختصاص داد، مخصوصا در مواردی که نیاز به لوله و در و پنجره بیشتری وجود دارد یعنی گروههایی از پلیمرها همچون پلیاتیلنهای موردنیاز در تولید لوله و سپس PVC موردنیاز برای تولید در و پنجرههای دوجداره. این شرایط را باید مهمتر از قبل ارزیابی کرد زیرا تقریبا این گروههای کالایی مدتی است که جزو گریدهای جذاب بهشمار میآید که نگرانیهای جدیدی را ایجاد خواهد کرد.
با توجه به این شرایط نیاز به افزایش عرضه این گروههای کالایی مخصوصا انواع مواد اولیه تولید لولههای پلیاتیلنی و همچنین انواع PVC به یک ضرورت جدی بدل شده است، بنابراین میتوان با رصد رخدادهای معاملاتی در بورس کالا، با دقت و صراحت بیشتری در اینخصوص سخن گفت. شاید سادهترین کار برای رسانهها برای رصد رخدادهای پیشرو توجه به حجم عرضههای این گروههای کالایی در مقایسه با واقعیتهای فنی و عرضههای پیشین باشد تا بتوان با شفافیت کافی درخصوص این واقعیتها اطلاعرسانی کرد زیرا ذات بازسازی مناطق زلزلهزده و شرایط زندگی مردم در روزهای سرد سال آنقدر اهمیت دارد تا عرضهکنندگانی که از تمام توان خود برای حمایت از این بازارها استفاده نکردهاند را معرفی کرد. تلاش خواهیم کرد تا در روزهای آینده بازهم به این مباحث با صراحت بیشتری توجه کنیم تا بتوانیم در فاز اطلاع رسانی بازارها و رخدادهای موجود وظیفه خود را به انجام برسانیم.بهجز این گروههای کالایی میتوان به سود کاستیک، پلیاتیلنهای سبک و سنگین فیلم، پای پروپیلنهای نساجی و شیمیایی نیز اشاره کرد، اگرچه در رتبههای بعدی از نظر اهمیت قرار میگیرند ولی وضعیت بازارهای این گروههای کالایی نیز موردتوجه قرار خواهد گرفت.