دوران پس از تحریم چالشی است که با امید به حل پرونده هستهای ایران، لازم است اذهان مديران سياستگذار صنعت كشور را بهطور جدي به خود مشغول کند. کشورمان طی 5 سال گذشته سختترین تحریمهای اقتصادی را تجربه کرد که این تحریمها با اينكه نتوانست بهطور مستقيم توليد صنعت فولاد را دچار مشكلات غير قابل حل كند؛ اما باعث ایجاد چالش جدی در سرعت توسعه طرحهای تولید فولاد شده است. در اين دوران براي حفظ شرايط رشد صنعت فولاد توان مديريتي و فني كشور بيش از حد نياز درگير شد؛ بهگونهاي كه امكان نظارت بهينه و جامع بر طرحهاي فولادي به فراموشي سپرده شده است. همانگونه كه در همايش سالانه بررسی بازار صنعت فولاد روزنامه «دنياياقتصاد» به خوبي به بحث گذاشته شد، تحريمها سبب شده است ضعفهاي زيادي در زنجيره فولاد و زیرساختها در کشور بهوجود آید که ميتواند مانع بهرهبرداري مناسب از توانمندي كشور در زمينه توليد محصولات فولادي شود.
حال كه اين اميد وجود دارد تا از دوران تحريم گذر کنیم، لازم است با نگرشي راهبردي و با ديدي كلان وضعيت زنجيره صنعت فولاد كشور مورد توجه جدي قرار گيرد؛ بهطوريكه امكان توليد محصول با كيفيت و با ثبات در صنعت فولاد كشور ايجاد شود؛ بنابراين مديران صنعت فولاد كشور بايد نگرشي جديد در سازمانهاي خود ايجاد كنند؛ نگرشي كه لازم است مبتني بر يك برنامه بلندمدت باشد و كیفیت بر كمیت ترجیح داده شود.
با ورود سرمايههای شركتهاي معتبر و صاحب تكنولوژي و كیفی به بازار ايران، در صورت وجود يك برنامهريزي درست، زمينه نوسازي در صنايع فولاد كشور، توليد محصولات جديد فولادي و صادرات محصولات صنعت فولاد در كشور بهوجود خواهدآمد. اين فرصت براي كشور ما وجود دارد كه انتقال تكنولوژي جديد به شركتهاي ايراني صورت پذيرد و ما بتوانیم جايگاه خود را در منطقه و جهان بازپس بگيريم. بديهي است در گام اول، رويكرد دولت و طرحهاي راهبردي كلان كشور ميتواند اين فضا را ايجاد کند، در صورتي كه دولت به بهانه خصوصيسازي از اين فرصت در جهت توانمندسازي كشور و هدايت بخش خصوصي استفاده نکند اين امكان وجود دارد كه عدم تكميل زنجيره فولادي و سرمايهگذاريهاي پراكنده كشور را در آينده با مخاطرات جدي روبهرو كند. از طرفي ديگر صنايع فولادي كشور به جاي اينكه تبديل به يك بازوي اقتصادي در كشور شوند، به واردكنندگان مواد خام و توليدكنندگان محصولات بيكيفيت و غيرقابل فروش در بازارهاي جهاني تبديل شوند.
از سوي ديگر با توجه به اينكه در اين بازار رقابت دوران پساتحريم، كشور ما از قدرت چانهزني بالاتري در مذاكرات با طرفين خارجي برخوردار است در صورتي كه از اين فرصت براي انتقال تكنولوژي به بخشهاي مهندسی كشوراستفاده نشود، ميتوان انتظار داشت كه وابستگي ما درآینده به بيگانگان بيشتر شده و نگهداري صنايع جديد
هزينهبر شود.
این مهم در زمینه انتقال دانش احداث كارخانههای احیای مستقیم به روش میدركس در دهه گذشته به شركت ایریتك انجام شد و تجربه بسیار موفقی در یكی از حلقههای زنجیره تولید فولاد شكل گرفته است؛ بهطوریكه شركت ایریتك بدون نیاز به تكنولوژیهای خارجی پس از اخذ لیسانس میدركس تاكنون در زمینه احداث كارخانههای تولید آهن اسفنجی بالغبر 8 میلیون تن تولید آهن اسفنجی را در كارخانههای مختلف مدیریت، احداث و به بهرهبرداری رسانده است و سازندگان و پیمانكاران متعددی در زمینه ساخت و تجهیزات كارخانههای مذكور آموزش دیده و تجهیز شدهاند.
با توجه به این تجربه موفق بنابراین یكی از بهترین استراتژیهای دولت در دوران پسا تحریم الزام شركتهای معتبر خارجی به همكاری با شركتهای معتبر و با تجربه داخلی به صورت مشاركت و انتقال دانش فنی است كه باید سرلوحه ورود به بازار فولاد ایران قرار گیرد.
در يك كلام همانگونه كه براي دوران تحريم استراتژي مشخصي در كشور تهیه شده بود و ما دوران ورود به شرايط تحريم را برنامهريزي كرديم، امروز لازم است تا مديران كلان كشور براي دوران پساتحريم نيز برنامهاي مدون داشته باشند تا كشور با هرج و مرج اقتصادي روبهرو نشود. لازم است تجربههاي گرانقدر دوران تحريم براي برنامهريزي دوران پساتحريم استفاده شود و حداكثر توان داخلي فراموش نشود.
از سوي ديگر توسعه شركتهاي دانش بنيان بايد مورد حمايت مديريت كلان كشور قرار گيرد حتي اگر در ابتدا بهنظر يك اضافه هزينه به حساب آيد، اما در آیندهای نزدیك ارزش سرمایهگذاری محسوس خواهد بود.
علی همت
منبع:دنیای اقتصاد