در مجموعه فولاد مبارکه صد در صد هیچ نگاه سیاسی وجود ندارد»؛ این پاسخ مدیرعامل فولاد مبارکه اصفهان است به اتهاماتی که در ماههای گذشته و بهویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری متوجه او و سازمان تحت مدیریتش شده بود.
این اتهام در پی گزارشاتی که در اختیار ما قرار گرفت و انتشار آن مطرح شد و اکنون پس از نزدیک به دو ماه بهرام سبحانی، مدیرعامل فولاد مبارکه به آن اتهامات پاسخ داد. موارد دیگری هم بود که گزارشات قبلی به آن اشاره شد و نیاز بود او به آنها پاسخگو باشد ازجمله آنکه برخی نمایندگان استان حضور مجموعه عظیم فولاد مبارکه را تهدیدی برای استان بهویژه در حوزه زیستمحیطی میدانستند؛ ادعایی که سبحانی در پاسخی مبسوط اثبات میکند که فولاد مبارکه نهتنها برای استان تهدید نیست بلکه فرصت و نعمت. او با رد ادعاها درباره آلاینده بودن این کارخانه و همچنین نقش آن در خشکی زایندهرود تأکید میکند که اساساً سهم فولاد مبارکه از رودخانه زاینده رو تقریباً هیچ است و اگر هم این سهم بهطور کامل قطع شود با تمهیداتی که اندیشیده شده است عملاً اتفاقی برای این صنعت رخ نخواهد داد. سبحانی همچنین تولید فولاد در کارخانه تحت مسئولیتش را نفر به تن بالاتر از استاندار جهانی میداند و دلیل آن را استخدام بیش از 7 هزار نفر بهاجبار دولت احمدینژاد میداند.
آنچه در پی میآید بخش دوم گفتوگو با بهرام سبحانی مدیرعامل فولاد مبارکه است. بخش اول این گفتوگو به انتخاب وزیر صنعت، معدن تجارت در دولت دوازدهم و همچنین برنامهها و عملکرد فولاد مبارکه اختصاص داشت.
***
در ماههای گذشته گزارشهای درباره مجموعه فولاد منتشر کردیم که نشات گرفته از یکسری ابهامات در این مجموعه بود. فرصت خوبی است که به این سؤالات و ابهامات در صورت تمایل پاسخ دهید که مهمترین آن این است که فولاد مبارکه یک بنگاه صنعتی و اقتصادی است یا سیاسی؟
در مجموعه فولاد صد در صد هیچ نگاه سیاسی وجود ندارد. من از بعد انقلاب تا الآن، همیشه در مسئولیتهای مختلف بودهام، یکی از ویژگی که درباره بنده یاد میشود این بود که اصلاً نگاهم یک نگاه سیاسی و جناحی نیست. نگاهم در مدیریت مجموعه فولاد مبارکه همواره همچون گذشته صرفاً فنی و تخصصی است. حالا ممکن است در هر مقطعی، هرکسی یکجور تصور کند یا با اهداف خاصی بهگونهای دیگر جلوه دهد.
اینکه مدیریت فولاد مبارکه متهم به سیاسیکاری شده بیشتر بازمیگردد به عزل و نصبهای قبل از انتخابات؛ عزل و نصبهای که برخی آن را سیاسی جلوه دادند؟
ببینید من یک مدتی را در ذوبآهن بودم، درست عکس این اتهامات متوجه بنده شد... من خودم معیارهایی که برای انتصابات دارم، اصلاً ربطی به مسائل سیاسی ندارد. بالاخره کسی که میخواهد در یک مجموعه صنعتی درجایی قرار بگیرد، باید ویژگی لازم برای انجام آن کار را داشته باشد. فارغ از اینکه چه خط و خطوطی دارد. بحثی هم که مطرح شد خیلی خندهدار بود، اینیک وصله نچسب بود. یک آدمی را سالها گذاشته بودند معاون نیروی انسانی، در همین دولت یازدهم، حرفی هم درباره او نبود. بعد به دلیلی یک جابهجایی انجام شد، دریکی از معاونتها یک نفر بازنشسته شد و رفت و ایشان جایگزین گذاشتند و یکمرتبه شدند احمدینژادی بنابراین این وصله نه به فولاد مبارکه و نه به من بهعنوان مدیر این مجموعه میچسبد.
ولی بههرحال در آستانه انتخابات در عزل و نصبها، افراد نزدیک به دولت احمدینژاد برای انتصاب در موقعیتهای شغلی فولاد مبارکه، بیشتر موردتوجه قرار گرفتند.
ببینید این عزل و نصب نیست. من کسی را عزل نکردم. یکی وقتی میرود، جایی خالی میشود و نفر دیگری جایش را میگیرد. یکی از معاونتهای فولاد مبارکه بازنشست شد که یکی از معاونان فولاد هرمزگان جایگزین ایشان شدند. حالا ربط دادن ایشان به یک مجموعه سیاسی کمی دور از انصاف است.
آیا بهتر نبود این تغییر و تحولات و انتصابات مدیریتشده انجام میشد که قبل از انتخابات این شائبه پیش نیاید.
همه این کارها انجام شد. اگر برای این انتصابات بیشتر صبر میکردیم، شاید شرایط بدتری ایجاد میشد؛ یعنی به صلاح نبود.
یک ادعایی شده بود، مبنی بر اینکه فولاد مبارکه در انتخابات، از یک کاندیدای خاص حمایت کرد. شما این ادعا را میپذیرید؟
یک روز آقای روحانی به اصفهان آمد. روز بعد آنهم آقای رئیسی آمد. روزی که آقای روحانی آمدورفت شبش یک عکسی به من نشان دادند از اتوبوسهایی که ردیف شده است و مدعی شده بودند که فولاد مبارکه برای افزایش جمعیت در مراسم سخنرانی آقای روحانی آن را سازماندهی کرده است. درحالیکه بهواقع اینطور نبود؛ اما آن زمان خبرگزاری فارس با انتشار تصاویر اتوبوسها که اساساً معلوم نبود برای همان روز هست یا نه یا اصلاً مربوط به مجموعه فولاد بود یا نه این ادعا را مطرح کرد. فردای آن روز که آقای رئیسی آمد، دوباره همین را بهعکس گفتند. یک مجموعهای مثل فولاد مبارکه، 20 هزار نفر در آن کار میکنند و نمیشود گفت همه آنها اصلاح طلبند یا اصولگرا. از هر دو جناح در این مجموعه ممکنه است وجود داشته باشد اما این تفاوت دیدگاه تأثیری در همکاری و مدیریت مجموعه ندارد.
انتصابات در فولاد مبارکه اصلاً سیاسی نیست/ تحمیل ۷ هزار نفر به فولاد مبارکه با اجبار دولت احمدینژاد
جدا از این انتقادات، برخی بهویژه از مقامات و مسئولان بومی مجموعه فولاد مبارکه را برای اصفهان و مبارکه به دلیل مسائل زیستمحیطی و... مفید ارزیابی نمیکنند. حتی برخی نمایندگان استان فولاد مبارکه را عامل خشک شدن زاینده معرفی میکنند. اساساً، شما معتقدید که حضور شما در اصفهان، یا شهر مبارکه، برای فرصت است یا تهدید؟
من اول یکچیزی را بگویم بعدازآن نتیجهگیری کنیم. یک روز در اروپا، قبل از شکلگیری اتحادیه اروپا، در جنوبیترین نقطه ایتالیا که اساساً در موضوع توسعه و رفاه با شمال ایتالیا سطحی بسیار پایینتر داشت یک کارخانه بزرگ فولاد احداث شد تا کاهش این فاصله طبقاتی کاهش پیدا کند. این اتفاق اصلاً چهره جنوب ایتالیا را عوض کرد. به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی اینیک منطقه که پیش از آن شرایط مناسبی نداشت تغییر کرد و به یک شکوفایی رسید. بنده معتقدم صنعت فولاد نقش یک لوکوموتیو دارد؛ یک محرک و پیشران است. وقتی راه میافتد، واگنهای مختلف، پشت سر آن راه میافتند. از خودروسازی از لولهسازی، لوازمخانگی، تولیدیهایی که باید پشتیبانی کنند، صنعت نسوز، لوازمیدکی، ماشین، مواد شیمیایی روغن اسیدها و... اینها همه میتواند در کنار این کارخانه فولاد شکل بگیرند. چیزی حدود 320 هزار فرصت شغلی در اطراف صنعت فولاد میتوانند مشغول به فعالیت شوند و رقم کمی نیست. این فرصت است یا تهدید؟ بعضیها با یک نگاه ویژه این فرصت را تحلیل میکنند. اصفهان کم آب است و کسی منکر نیست، خشکشده، زایندهرود خشکشده بعضیها میخواهند این کمآبی و خشک شدن که یک مسئله جغرافیایی اقلیمی است - و در همه دنیا هم اتفاق میافتد و در منطقه خاورمیانه بدتر است و در ایرآنهم که بدتر از همه خصوصاً بخش مرکزی آن- میخواهند به فولاد مبارکه ربط دهند. ما با عدد و رقم که وزارت نیرو آن را اعلام کرده (رقم من نیست) از آبهایی که در کشور مصرف میشود، 2 درصد برای کشاورزی است. حتماً شما بارها و بارها گزارش داشتید. 6 درصد بحث شرب و مصرف خانگی است. کل صنعت کشور، از نفت و پتروشیمی و نیروگاه و فولاد و مس 2 درصد مصرف دارد. در اصفهان چون صنعت نسبت غالب است، این درصد نسبت به میانگین کشور خب بیشتر است. 4 درصد است. فولاد مبارکه، 1/5 درصد آب زایندهرود را مصرف میکند؛ یعنی حتی باشد یا نباشد، در بحث خشکسالی تأثیری ندارد.
صنعت فولاد وابسته به آب است و بدون آب نمیتواند کار کند. از طرفی، زایندهرود خشکشده و از طرف دیگر، شما 1/5 درصد از این آب را استفاده میکنید، پس صنعت فولاد چگونه در مبارکه به فعالیت خود ادامه میدهد؟
فولاد وابسته به آب است اما آب در آن میچرخد، ما پمپهایی داریم که شاید ساعتی 35 هزار مترمکعب آب را پمپ میکند ولی این در یک سیکل بسته میچرخد و آب روی فولادمی ریزد تا سرد کند، تمام این آب از داخل یک کانالی جمع میشود و دوباره پمپاژ و پالایش میشود، مواد معلق در آن گرفته میشود، در یک برج خنککننده، خنک میشود و دوباره به چرخه مصرف بازمیگردد؛ یعنی کل مصرف ما، آبی است که در برجهای خنککننده تبخیر میشود؛ مثل رادیاتور ماشین. وگرنه هیچ آبی از کارخانه بیرون نمیرود. هیچ آبی دورریز نمیشود. تمام آن تصفیه میشود و برمیگردد. همچنین در خط تولید، تصفیهخانههایی راهاندازی شده و تمام پس آبهایی که به هر دلیل در هر نقطه از کارخانه است جمعآوری میکند و به چرخه مصرف هدایت میکند.
الآن دقیقاً میزان مصرفتان از آب زایندهرود چه میزان است؟
ببینید سال 70 که کارخانه فولاد مبارکه راه افتاد، سالی 40 میلیون مترمکعب، قرارداد برداشت آب از رودخانه داشت آنهم برای 4/2 میلیون تن فولاد مصرف میشد. امروز، بهجای 40 میلیون، داریم حدود 24 میلیون مترمکعب، آب مصرف میکنیم و تولید ما بهجای 4/2 میلیون تن، شده چیزی حدود 5/7 میلیون تن؛ یعنی حدود 67 درصد، مصرف آبمان پایین آمده است. علیرغم اینکه 3 میلیون تن ظرفیت ایجاد کردیم، مصرفمان پایین آمده. چرا؟ چون سیستم تر را به سیستم خشک تبدیل کردیم. سیستمهای مداربازمان را به سیستم مداربسته تبدیل کردیم و درجاهای مختلف سرمایهگذاریهایی کردیم، برای جمعآوری آبهای سطحی با احداث تصفیهخانه؛ بنابراین در تمام شهرهای اطراف فولاد مبارکه، سرمایهگذاری کردیم، شبکه فاضلاب شهری و تصفیهخانه ایجاد کردیم.
برای چند شهرستان تصفیهخانه ایجاد کردید؟
فکر میکنم تا الآن برای دو شهرستان و 6 شهر شبکه فاضلاب شهری و تصفیهخانه ایجاد کردهایم.
این سرمایهگذاری برای تصفیه فاضلاب صد در صد هزینه بر عهده شما بوده یا خیر؟
مجری آن سازمان آب و فاضلاب آبفای کشور و استان است هزینهاش را ما میدهیم.
آیا صنعت فولاد، یک صنعت آلاینده است؟ سهم شما در ایجاد مشکلات زیستمحیطی در منطقه تا چه اندازه است.
هر صنعتی میتواند آلاینده باشد یا با رعایت برخی استانداردها نباشد؛ یعنی آلایندهاش را در حد استاندارد کنترل کند. کنترلهای سختگیرانهای برای کنترل آلایندگی فولاد وجود دارد. در دودکشهای آن، آلایندگی گازهای خروجی آن، از چند PPN نباید بیشتر باشد. فولاد مبارکه با سرمایهگذاریهایی که انجام داده، امروز تمام استانداردهای زیستمحیطی را رعایت میکند. سطح آلایندگی آن بسیار پایینتر از حد مجاز است. ما روی خروجی دودکشها و جاهایی که امکان آلودگی هست، مانیتورینگ آنلاین داریم؛ یعنی هرلحظه مستمر گراف میکشد. ما یک خط قرمز داریم اگر آلودگی به آن رسید، سیستم اخطار میدهد؛ اما به یک نکتهای اشاره کنم مساحت ژاپن، یکپنجم مساحت ایران است؛ اما تولید فولاد آن بالای صد میلیون تن است. پارسال در کل کشور ما 17 میلیون تن تولید شد. در خوزستان و خراسان و فولاد مبارکه و ذوبآهن و سایر شهرها. اگر قرار باشد صنعت فولاد در یک کشور که یکپنجم جمعیت ما را دارد، آلاینده باشد و چند برابر ما فولاد تولید میکند، همه مردم آن باید مرده باشند. پس امکان دارد که صنعت فولاد آلاینده نباشد.
شما در حوزه مسئولیتهای اجتماعی در منطقه هم فعالیتهایی داشتهاید؟ در بحث محرومیتزدایی و یا مدرسهسازی، ساخت بیمارستان و درمانگاه و ...
بله ما قطعاً در این زمینه فعالیتهای داشتهایم. مهمترین آن ساخت ورزشگاه نقشجهان اصفهان است. 22 سال دولت به دنبال بازسازی این ورزشگاه بود، چند صد هزار جوان فوتبال دوست خواستهشان ساخت این ورزشگاه بود. بازسازی این ورزشگاه را به فولاد مبارکه دادند و با کار بازسازی آن را به اتمام رساندیم.
انتصابات در فولاد مبارکه اصلاً سیاسی نیست/ تحمیل ۷ هزار نفر به فولاد مبارکه با اجبار دولت احمدینژاد
چقدر برای این بازسازی هزینه شد؟
رقم سنگینی شد چون بههرحال نقشجهان را تبدیل به مدرنترین ورزشگاه ایران کردیم.
بهغیراز ساخت این ورزشگاه چه فعالیتهای دیگری داشتید؟
برای تکمیل ساخت مصلای اصفهان کمک کردیم که اولین نماز عید فطر هم دو سال پیش آنجا برگزار شد. موزه دفاع مقدس را در اصفهان دارند احداث میکنند که فولاد مبارکه به ساخت آن کمک کرده است. در مسیر اصفهان به مبارکه، سهراهی مبارکه، نوروز امسال، یک پایگاه بزرگ امداد و نجات احداث کردیم. عید نوروز، در کنار جاده یک کمپ میزدند و جاده پرخطری هم بود و حضور امدادگران با خطراتی همراه بود. بیمارستان محمد رسولالله را در مبارکه و اورژانس آن راهاندازی کردیم. حسینیه شهر مبارکه را پشتیبانی مالی کردیم... ساختمان بزرگی را برای خانه سالمندان به سازمان بهزیستی در شهر مبارکه اهدا کردیم، مجموعه خیریه شهید مدنی را در زرینشهر لنجان که حدود 250 دختر معلول ذهنی و جسمی در آنجا نگهداری میشود را ساختیم که اکنون این مجموعه به مدرنترین مرکز بهزیستی کشور تبدیلشده است. در کنار آن مدرسه، دبیرستان و... قدمهای بزرگی برداشتهایم. ولی در قدمهای کوچکتر هم مثلاً تجهیز مدارس همچون کامپیوتر، میز، صندلی و... برداشتهایم. از ساخت و احداث تا تجهیز، همه اینها را فولاد مبارکه انجام داده است. اگر همه اینها را هم کنار بگذاریم و با در نظر گرفتن اینکه 9 درصد ارزشافزوده، درآمد فولاد مبارکه، در منطقه هزینه میشود آیا حضور این صنعت در اصفهان و مبارکه نعمت است یا نغمت. ما سال گذشته فقط 700 میلیارد تومان مالیات پرداخت کردیم. درحالیکه بودجه کل استان فقط 500 میلیارد بود. این نعمت است. میگویند فولاد مبارکه 500 میلیارد تومان به خزانه پرداخت کرده و یک ریال آن برنگشته، خب دیگر برگشت این پول از خزانه به استان دیگر دست ما نیست. ما باید مالیات را باید به خزانه بدهیم. استان محرومی همچون سیستان و بلوچستان هم جزو این مملکت است. بالاخره دولت آنجا را هم باید بچرخاند. باید به استانهای که درآمدزا نیستند هم کمک شود و این توزیع همدست ما نیست.
فولاد مبارکه جز واگذاریهای اصل 44 است که بهنوعی خصولتی هم محسوب میشود و به نظر میرسد این واگذاریها برای کشور یک معضل شده و هنوز اساساً مشخص نیست که آیا این بنگاهها خصوصی هستند یا دولتی. در این شرایط فولاد مبارکه به چه کسی یا نهادی پاسخگو است؟
30 درصد از سهام ما سهام عدالت است. حدود 17 درصد آن دولتی است. 13 درصد تامین اجتماعی است. یکسریها هم هستند سهامی عام است؛ بنابراین ما اول پاسخگو به هیئتمدیره که نماینده سهامداران محسوب میشوند هستیم. پایان سال که ما مجمع برگزار میکنیم، نمایندگان سهامداران جمع میشوند و ما ابتدا باید به آنها پاسخگو باشیم.
اساساً این نوع واگذاری به نظر شما درست بود؟
سال 85 که مقام معظم رهبری اصلاحیه اصل 44 را ابلاغ کردند که ذیل آن متذکر شده بودند شرکتهای فولاد میتوانند خصوصی شوند -چون قبل از این نمیتوانستند و جزو صنایع ملی محسوب میشدند- من گفتم این نقطه عطفی شد برای توسعه صنعت و کشور. تصور من این بود دولتی آمده طی سالها یک ذوبآهن ساخته، یک فولاد مبارکه ساخته و... امروز آنها را میفروشد، پولش را میگیرد و فولاد مبارکه 2 راهاندازی میکند. پول فروش ذوبآهن را میگیرد و ذوبآهن 2 راهاندازی میکند. این یعنی اشتغال، تولید، سرمایهگذاری. منتها الآن بهجایی رسیده که دولت نه دیگر کارخانه را دارد و نه پول را. در دولت قبل، بخشی زیادی از پولهای فروش کارخانه و واگذاری آنها صرف پرداخت یارانه شد. بر این اساس الآن دولت نه دیگر مالک این کارخانهها است و نه پولی هست که صرف توسعه کند.
شما قبول میکنید فولادی که تولید میکنید، نفر به تن از نرم و استاندارد جهانی بالاتر است؟
بله خیلی هم بالاتر است.
درواقع شما فولاد را در سطح جهانی با یک ارزش بالاتری تولید میکنید؛ و درواقع این هزینه بالاتر میرود. علت اصلی این چیست؟
دو سه پارامتر هست. یکی در مقایسه با رقبا، یکی بحث هزینه پول هست، رقیب من در اروپا بهره منفی پرداخت میکند. خود ما وام خارجی داشتیم و هنوز هم داریم آنهم با بهره شناور بانکهای اروپا. الآن که بهره اروپا منفی است، ما از قسط اصلی هم ماهیانه سود نمیگذاریم و 6 ماه یکبار باید قسط بپردازیم و یکچیزی هم از اصلش کم میکنیم و میپردازیم. رقیب من با همچین شرایطی سرمایهگذاری میکند و با همچین شرایطی، سرمایه در گردش تامین میکند؛ اما ما باید اینجا 20 درصد که تا چند وقت پیش 27 درصد بود، بهره پول میدادم. این رقابت را سخت میکند. یک بحث دیگر نیروی انسانی است که خب فولاد مبارکه به دلیل اینکه تمام سیستمهایش رو همراه با کارخانه از اروپا گرفت، یک شرکت کاملاً سیستمی و نظاممند است و تعریفشده بود که در بدو راهاندازی چند نفر به ازای هر تن تولید نیرو مصرف کند، پیچوخمهای راهاندازی را طی کرد و به تثبیت رسید اما یکمرتبه در دولت قبل (دهم) گفتند، هر چه نیرو پیمانکار دارید، باید همه را استخدام کنید. علت خروج من هم از دولت دقیقاً همین بود.
چه تعداد استخدام شدند؟
بیش از 7 هزار نفر را بهاجبار دولت قبل استخدام کردیم.
چقدر بابت پرداخت حقوق ماهیانه و بیمه و ازایندست به مجموعه تحمیل شد؟
بیش از دو برابر.
عددی مدنظر دارید؟ چون عدد برای مردم قابللمستر است.
آدمهایی که دستشان در کار است میدانند. هزینه یک شرکت فقط پرداخت حقوق به پرسنل نیست. در فولاد که از اول یک جمع کوچکی بودیم یکسری خدمات ایجاد کردیم. چون محیط کار خشن است و کار در این مجموعه سخت است یکسری امکان جانبی برای رفاه کارکنان ایجاد کردیم همچون خدمات رفاهی و اقامتی در مشهد که رقم پرداختی برای این خدمات بالطبع چند برابر افزایش یافت. تنها این نیست، سرویس حملونقل و اتوبوس رفتوآمد کارکنان بیشتر شد، هزینه غذای روزانه بیشتر شد و خیلی هزینههای دیگر.
این تحمیل نیرو به شما قبل از واگذاری فولاد مبارکه و خصولتی شدن آن بود یا بعدازآن؟
بعد از واگذاری بود. آن موقع من مدیرعامل ذوبآهن بودم، در آستانه انتخابات سال 88 عملاً این اتفاقات افتاد. گفتند تا آخر سال یا این کار را میکنید و این تعداد را استخدام میکنید یا میروید که ما هم رفتیم. همین اتفاق همزمان در سایر صنایع بزرگ ازجمله فولاد مبارکه هم افتاد و هزینه های سنگینی را به مجموعه تحمیل کرد.