مدیرعامل شرکت فولاد مبارکه اصفهان اظهار کرد: صنعت فولاد تا سال 2050 بیشتر توسعههای خود را در کورههای قوس الکتریکی انجام میدهد. علت اصلی این موضوع افزایش قراضههای دنیا و همچنین کاهش انتشار گازهای گلخانهای است.
بهرام سبحانی درباره چهارمین گردهمایی دانیلی در ایتالیا که اخیرا برگزار شد، بیان کرد: آنچه محور گفتوگوی پنلهای این همایش را به خود اختصاص داد این بود که تا سال 2050 یعنی حدود 33 سال آینده تولید و مصرف فولاد به 2 میلیارد تن خواهد رسید. دستیابی به این میزان یعنی رسیدن 1.6 میلیارد تن فعلی به 2 میلیارد تن به شکلی رخ میدهد که تمامی توسعهها در کورههای قوس الکتریکی بوده و تقریبا دیگر کسی روی کوره بلند سرمایهگذاری نخواهد کرد.
وی با اشاره به دلایل عدم سرمایهگذاری در کوره بلندها، اظهار کرد: این موضوع به چند دلیل رخ میدهد. حجم قراضههای انباشته در دنیا افزایشیافته و این قراضهها باید بازیافت شود که این اقدام در کورههای قوس قابل انجام خواهد بود. همچنین بحث دیگر انتشار گازهای گلخانهای است. براساس آمار ارائه شده، در فرآیند کوره بلند از ابتدا تا انتها (از سنگآهن تا فولاد) به ازای هر تن فولاد حدود 1600 کیلوگرم گاز گلخانهای منتشر میشود در حالی که در فرآیند کورههای قوس الکتریکی این رقم در هر تن به 600 کیلوگرم میرسد. این دو عامل و با توجه به گرم شدن کره زمین و مسائل زیستمحیطی که دنیا روی آنها حساسیت دارد دلیلی برای عدم سرمایهگذاری در کوره بلند است. اما موضوع دیگر بحث موجودی قراضه و در کنار آن قراضههایی است که مرتب تولید میشود، سالهاست بیش از 1.5 میلیارد تن فولاد تولید و وارد چرخه زندگی افراد میشود، آنها روزی قراضه شده و با همین نرخ به چرخه مصرف بازمیگردد. با توجه به میزان قراضههای موجود و مباحث مربوط به گازهای گلخانهای، سرمایهگذاری اولیه و هزینههای بهرهبرداری در کوره قوس الکتریکی در مقایسه با یک مجموعه کامل کوره بلند مقرونبهصرفه است.
به گفته سبحانی، تمامی سخنرانان این همایش متفقالقول بودند که توسعه صنعت فولاد از حالا به بعد در فرآیندهای کورههای قوس و معمولا در پکیجهایی با ظرفیتهای 1 تا 2 میلیون تن رخ میدهد.
مدیرعامل شرکت فولاد مبارکه اصفهان درباره اقدامات انجام شده در این شرکت در بحث پایداری، تصریح کرد: فرآیند در مبارکه و تمامی زیرمجموعههای آن احیاء مستقیم است. چه در بالادست فولادسازی یعنی احیا مستقیم و چه در پاییندست که واحدهای نورد را شامل میشود، به شکلهای مختلف استانداردهای زیستمحیطی که اخیرا در ایران بسیار سخت شده است را رعایت میکند. از سوی دیگر سرمایهگذاریهای بسیاری در خط تولیدهای مختلف داشتهایم. این موارد شامل بحث جمعآوری گردوغبار (نصب فیلترها و مکندههای مختلف) شده و در بخش آلایندگی آب نیز تصفیهخانههای متعددی احداثشده تا تمامی آب مصرفی به غیر از بخشی که بخار میشود را تصفیه میکنند. بطورکلی میتوان گفت که یک صنعت سبز هستیم.
سبحانی درباره افزایش کارخانههای مینیمیل، افزود: اگر جایی قراضه موجود باشد، طبیعتا باید کوره قوس احداث شود تا این قراضهها را ذوب کرده و ریختهگری کند و بعد از آن محصولات پاییندستی تولید شود. کارخانههای مینیمیلها برای این مناطق یعنی کشورهای قراضهخیز و یا آنهایی که دسترسی راحت به قراضه دارند مناسب است. اما در کشورهایی که قراضه نداشته و یا سنگآهن بهعنوان یک مزیت برای آنها مطرح است و تصمیم به سرمایهگذاری برای یک خط کامل را دارند، کارخانههای مینیمیل پاسخگو نخواهد بود. در این کشورها هرچه پلنتها بزرگتر باشد اقتصادیتر خواهد بود.
وی ادامه داد: موقعیت کشور ما نیز پلنتهای Integrated است زیرا در روش استفاده از قراضه بیشتر به سمت فولادهای ساختمانی میرود. اما وقتی صحبت از فولادهای آلیاژی و یا صنعتی به میان میآید نیازمند فولاد تمیز هستیم که باید از سنگآهن تولید شود. در نتیجه اگر روشهای بازیافت است کارخانههای مینیمیل بسیار ایدهآل هستند.
به گفته مدیرعامل شرکت فولاد مبارکه اصفهان، ایران چندان تولیدکننده قراضه نیست. در واقع ما کشور قراضهخیزی نبوده و سیکل برگشت فولاد به فولادسازی سیکل طولانی است. البته ممکن است در 20 سال آینده نیز ما به تولیدکننده قراضه تبدیل شویم. آن زمان، زمان کارخانههای مینیمیل است.
سبحانی در پاسخ به این سوال که آیا مصرف قراضه در فولاد مبارکه زیاد است، گفت: خیر، ما 5 درصد قراضه مصرف میکنیم که عمده آن از جمعآوری قراضههای کنار ورقها و ابتدا و انتهای شمش بوده و بخشی دیگر را از بیرون تهیه میکنیم.
شنیده میشود قرار است فولاد مبارکه گندله تولیدی در واحد سنگان را به فولاد خراسان داده و نیاز خود را از گلگهر تامین کند، سبحانی درباره این موضوع اظهار کرد: این موضوع یک بحث اقتصادی است. اگر تا زمانی که فولاد خراسان گندلهسازی خود را راهاندازی نکرده و قرار باشد گندله را از یزد یا کرمان حمل کند و ما نیز هزار کیلومتر گندله را از خراسان به اصفهان بیاوریم، منطقی آن است که ما گندله تولید شده در سنگان را به خراسان داده و نیاز خود را از یزد تامین کنیم. این موضوع صرفهجویی در مسئله حملونقل را به همراه داشته و منجر به کاهش هزینه میشود. این تقاضا از سمت فولاد خراسان مطرح و ما نیز آن را قبول کرده و تفاهمنامهای را در این زمینه امضا کردهایم. البته گندلهسازی فولاد خراسان در حال رسیدن به مدار تولید است اما اگر نیاز به گندله داشته و بخواهند از واحد ما آن را تامین کنند، ما نیز استقبال خواهیم کرد، البته به این شرط که معادل رقمی که در سنگان به فولاد خراسان تخصیص داده میشود به همین میزان از سهم این کارخانه در چادرملو یا گل گهر به مبارکه اختصاص پیدا کند.