افزایش قیمت ارز و بالا رفتن تب ارزی در روزهای اخیر بر بازار فولاد هم تاثیر گذاشته و هیجانات غیرمنطقی در این بازار باعث افزایش قیمت در تمامی مقاطع فولادی شده است. در این میان فعالان زیادی در بازار فولاد بر این باورند که این روند، طبیعی نیست و به همان نسبت هم پایدار نخواهد ماند و ایست قیمت در این بازار به زودی رخ خواهد داد، چرا که تقاضای واقعی در بازار وجود ندارد و خریدهای کنونی هم خریدهای انباری است، دلیل دوم را باید در برجسته شدن مجدد نقش واسطهها و خریدهای دلالی تعریف کرد.
بهطور کلی درخصوص افزایش قیمت در روزهای گذشته در بازار فولاد باید گفت: افزایشهای هیجانی قیمت در بازار صادراتی و داخلی فولاد از نظر فعالان باسابقه بازار فولاد اصلا خوش بینانه به نظر نمیرسد، چرا که این خریدها با پشتوانه شرایط باثبات بازار صورت نگرفته و منطقی نیستند. بررسی مقداری افزایش قیمتها در بازار فولاد نشان میدهد ورق ۲ فولاد مبارکه با ۱۲ درصد افزایش قیمت در روزهای اخیر مواجه شده است که این میزان افزایش قیمت بالاتر از حدود مجاز در این بازار است.
از سوی دیگر دیروز قیمت ورق هم ۱۲ درصد افزایش را از سرگذراند، در این میان سوالی که مطرح میشود این است که افزایش قیمت ارز چگونه و به چه دلیل باید روی یک کالایی که فعلا مصرف داخلی دارد طی ۲۴ ساعت تاثیر بگذارد؟ در واقع در بازاری که مصرف و تقاضای واقعی وجود ندارد چرا این اتفاق رخ میدهد؟ دلیل افزایش قیمت تا این میزان آن هم برای کالایی داخلی که ارتباطی با ارز پیدا نمیکند، چیست؟
طی روزهای اخیر افزایش قیمت در بازار آهنآلات و مقاطع فولادی بحثی روانی است، بهطوریکه بسیاری از سرمایهها در غیاب دسترسی به ارز به سمت بازار فولاد هجوم آوردهاند. در این میان اولین افزایش قیمت سال جدید با تحرک آهن اسفنجی آغاز شد که در بورس افزایش ۸۰ تومانی را در یک روز از سرگذراند و پس از آن شمش القایی در بازار افزایش قیمت پیدا کرد، پس از آن میلگرد، تیرآهن و دیروز ورق به اندازه ۱۲ درصد افزایش قیمت را ثبت کردند.
در این باره ممکن است زمینه افزایش قیمت برای تمامی کالاها وجود داشته باشد ولی قرار نیست این روند بهصورت روزانه و هفتگی باشد بلکه یک ترمز قیمتی وجود دارد و این ایست برای تمامی مقاطع فولادی رخ خواهد داد. دلیل مهم و شاهد این مدعا هم، همان طور که در گزارشهای قبل از این بارها به آن اشاره کردیم، نبود مصرف واقعی و در روزهای اخیر وجود مجدد واسطهها در لایهها و زیرلایههای بخش فولاد است.
گفتوگوی ما با فعالان بازار حکایت از آن دارد که خریدهای روز یکشنبه در بورس کالا با حال و هوایی کاملا روانی صورت گرفته است؛ بهطوریکه این قیمتها معقول نیستند، اما در این میان عدهای به دلیل دسترسی سخت برای خرید ارز، به محصولات بازار فولاد بهعنوان یک کالای سرمایهای نگاه کرده و اقدام به خرید محصولات فولادی کردهاند، به نوعی میتوان این تعبیر را به کار برد که تب افزایش قیمت ارز به بازار فولاد هم سرایت کرده است.
از سوی دیگر اگر قیمت ارز در سطح فعلی ایستاد-یا حتی اگر کاهشی شد، «دود» آن به دلیل نبود مصرف واقعی و وجود دستهای واسطهای که باعث ایجاد آتش در بازار فولاد شدهاند، به چشم واسطههایی میرود که خریدهای بیش از اندازه کردهاند. فعالان با سابقه بازار در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» میگویند در شرایط کنونی درست است که جو بسیار تند و تیزی درخصوص خریدهای فولادی وجود دارد ولی بازار آرام یا رکود را دور از ذهن نمیبینیم.
به عقیده فعالان بازار، فولاد بعد از پشت سر گذاشتن التهابات ارزی به سمت «بیماری» رهسپار میشود، بیماری که یا روند «افزایشی» یا «کاهشی» را در پیش میگیرد. در شرایطی میتوان افزایش قیمت آن هم با این شیب تند را منطقی دانست که تقاضای مصرفی آن زیاد شده باشد این در حالی است که این اتفاق رخ نداده و بازار تحرک مصرفی نداشته است.
از سوی دیگر روال طبیعی هر ساله به این شکل بود که اکثر خریدارانی که در بازار فولاد در ماههای انتهایی سال قبل دست به خرید زده بودند در فروردین فروشنده میشدند. ولی در سالهای گذشته هیچ سالی را نمیتوانیم آمار بگیریم که در ۲۰ روز ابتداییاش افزایش قیمت ۱۰ درصدی ارز به ثبت رسیده باشد بنابراین رسوب کالاها در انبار کاهش مییافت اما اتفاقی که در سال جاری افتاده مسیر معکوسی را پشت سر گذاشته است بهطوریکه با به هم ریختن برابری ریال و ارز، وجوه سپردههای تجار نیز سر از خرید درآوردند.
از سوی دیگر به دلیل افزایش ۱۰ درصدی قیمت ارز در ۲۰ روز ابتدایی امسال بازار شاهد رسوب مجدد کالا شده است. فعالان بازار فولاد به «دنیای اقتصاد» میگویند: منتظر تصمیمات مدیریتی در سطوح بالا هستیم و به محض اینکه افزایش قیمت ارز ایست کند، قیمت آهن آلات هم در سراشیبی قرار خواهد گرفت و باید منتظر متضرر شدن یکسری واسطهها که دست به خریدهای زیادی زدهاند، باشیم. این در حالی است که نگاهی به نمودار قیمت در ۵ سال گذشته نشان میدهد هیچگاه شیب قیمتی به این میزان صعودی نبوده است، به این معنا که اگر قرار بوده ۱۰ درصد افزایش قیمت در بازار ارز صورت گیرد به اندازه ۳ درصد افزایش قیمت در بازار فولاد رخ میداد و پس از آن شاهد ترمز بازار بودیم و یک ماه روندی ملایم ثبت میشد و پس از آن مجددا دچار جهش یا کاهشهای جزئی میشد.
در این بین در حال حاضر کارخانههای آهنآلات کشور که هم شمش و هم محصولات فولادی تولید میکنند، برایشان مقرون به صرفه است که تنها شمش تولید و صادر کنند، ولی با توجه به حمایت از تولید داخل بقیه نیازهای بازار را هم تولید میکنند. از سوی دیگر تقاضای فعال برای بازار داخل بهصورت مستمر و همیشگی وجود ندارد و طبیعی است که حجم بیشتری از تولیدات خود را به صادرات اختصاص دهند، بهطوریکه ۴۰ درصد از این تولیدات به بازار داخل و ۶۰ درصد آن به صادرات اختصاص دارد، هر چند فعالان این بازار بر این باورند که برای همان ۴۰ درصد تولید هم با توجه به کمبود آب و کسری تولید با مشکل مواجه هستند. از سویی ولی باز هم به اندازه آن ۴۰ درصد مصرف واقعی در بازار وجود ندارد، بهطوریکه رصد تولیدات تا خروجی کارخانههای مقاطع فولادی نشان میدهد که این محصولات به انبارها میروند، از سوی دیگر در غیاب مصرف واقعی، کارخانهها میزان بیشتری از تولیدات خود را به صادرات اختصاص میدهند.