در هر كشوري يكي از متغیرهای اقتصادی كه افزایش يا کاهش آن خبرهاي خوب يا بد زيادي را به همراه خود دارد و در صورت بالا بودن اميد به توسعه اقتصادي و پایين آمدن نرخ بيكاري را در كشور خود دارد، نرخ رشد اقتصادي يا همان توليد ناخالص داخلي يك كشور است. به زبان ساده، ارزش افزودهاي كه از توليدات يك كشور بهدست ميآيد يا به عبارتی افزايش توليد يك كشور در يك سال خاص در مقايسه با مقدار آن در سال پايه را نرخ رشد اقتصادي يك كشور مينامند. در سالهاي اخير دولتمردان تلاش كردهاند اين شاخص را بالا ببرند، درصورتي كه رشد اقتصادي بر اساس ارزشافزوده تولیدشده از سوی بنگاههاي اقتصادي و كارخانههای داخل كشور بهوجود بيايد، نشانه بسيار خوبي براي رشد وتوسعه كشور ميتواند باشد.
بنگاههاي اقتصادي نقش بسيار مهمي در رشد اقتصادي يك كشور دارند، وليكن متاسفانه در سالهاي اخير با وجود تلاشهاي انجام شده بنگاههاي اقتصادي ضعيفتر شده و رو به نابودي رفتهاند. به گفته مسعود نيلي، مشاور ارشد اقتصادي رئیسجمهوری، توانمندسازي بخش خصوصي بر خصوصيسازي مقدم است. در اين مقاله سعي شده يكي از عوامل بسيار مهم در توانمندسازي بخش خصوصي مطرح شود كه شايد كمتر مورد توجه قرار گرفته است.دولتها در مقاطعي با دادن وامهاي كمبهره و بخشيدن جريمههاي تاخير وامها سعی در روشن كردن موتور بخش خصوصي داشتهاند، وليكن آمارها نشان ميدهد كه اين روش زياد موفق نبوده است.هرچند اصلاح سيستم بانكي، مالياتي و اداري و حذف قوانين زائد وكهنه، همچنين سهولت درپرداخت و پایين آوردن نرخ تسهيلات بانكها بهصورت پايدار، نقش بسيار مهمي در به حركت در آوردن و توسعه بنگاههاي اقتصادي دارد وليكن عامل مهم ديگري كه ميتوان به آن براي رسيدن به اين هدف پرداخت، آموزش مديران بنگاههاي اقتصادي است. همانطور که شکل بنگاههاي اقتصادی نسبت به چند دهه گذشته بسیار متفاوت شده است، به همان اندازه هم نوع نگاه مدیران این بنگاهها و نیازهای مهارتي و دانشی آنها نیز باید نسبت به گذشته متفاوت باشد و هر روز شدت این تغییر بیشتر و بیشتر میشود.يادم هست زماني كه جعبه مدارک و کاغذهای پدربزرگم که یکی از تجار خوشنام زمان خود بودند را نگاه میکردم تعداد زیادی کاغذهای باطله ميدیدم که مملو از اعداد و ارقام و حساب کتاب ایشان بود و از ايشان ياد میکردند که هر شب تا نيمههاي شب به حساب وکتاب کسب و کار خود میپرداخت.
شاید آن زمان برای یک تاجر، داشتن مهارت محاسبه و نگهداشت حساب و کتاب کاری و کمی اطلاعات، با وجود نبود دستگاههای ارتباط جمعی به این گستردگی، محدود بودن سبد محصولات و... کافی بود و تاجرانی که واردات و صادرات میکردند، برايشان دانستن زبان كشور دیگر، همچنين قواعد محدود ورود وخروج کالا به كشور مبدأ (واردات) يا مقصد (صادرات) میتوانست نیازهای کاری ایشان را برآورده کند، ولیکن امروز تجارت و شکل اداره بنگاههای اقتصادی بسیار متفاوتتر از قبل شده است و بسیاری از مواقع آنسوی دنيا یک اتفاق برای کشوری رقم ميخورد و به نسبت اينكه پول آن كشور چه مقدار در اقتصاد جهاني تاثیرگذار باشد، کم یا زیاد شدن ارزش آن در زندگی شخصی ما نیز تاثیرگذار است. بهطور مثال قیمت و نوسان دلار میتواند يكي از عوامل تاثیرگذار بر قیمت طلا باشد و ارزش این ارز بسیار مهم (دلار) تابع یکسری آمارهای ارائه شده در آمریکا، همچنین ديگر اتفاقات روز دنیا است و در حالی که ما بیخبر از تمام هیاهوی بینالمللی هستیم، تاثیر تغییرات قیمت آن در بالا و پایین شدن قیمت طلا مستقیما بر داراییهای شخصی ما تاثیر میگذارد و آن را کاهش یا افزایش میدهد. بالطبع برای مدیر بنگاه اقتصادی كه فعاليتش مستقيم يا غيرمستقيم از قيمت دلار تاثير ميپذيرد، دانستن مولفههای تاثیرگذار بر افزایش یا کاهش قیمت دلار و رصد کردن آن بسیار مهم است زیرا هر تغیير آن میتواند مستقیم بر کسب وکارش تاثیر بگذارد. هرچند هماکنون این ارز مهم در ايران بهصورت دستوری از سوی دولت کنترل میشود، ولیکن باز هم از بازار جهاني ميتواند تاثیر لازم را بگيرد و در آینده نهچندان دور هم راهي جز آزاد کردن قیمت دلار و تعیین قیمت آن از سوی بازار و با توجه به عرضه و تقاضا، نداریم. در این میان، پیشبینی تغییرات قیمت دلار نیاز به آشنايي با سيستم اقتصاد جهاني و مولفههاي تاثيرگذار آن دارد که نگارنده معتقد است که هر صاحب کسب وکاری فراخور قدرت تاثيرگذاري آن بر کسب وکار خود باید آشنايي كلي با آن داشته باشد، زيرا با واسطه يا بيواسطه همه كسب و كارها به نوعي ميتوانند از آن تاثير بگيرند.حداقل اطلاعات اقتصادي ديگري كه مدير يك بنگاه اقتصادي بايد از عوامل تاثيرگذار بر كسب و كارش داشته باشد، تاثير نرخ تورم، نحوه محاسبه و پيشبيني آن است.البته امروزه پيشنياز تبدیل شدن به یک مدیر شایسته بنگاه اقتصادی داشتن مهارتهاي اولیه در حسابداری است و آشنايي با محاسبه قیمت پول و محاسبه نقطه سربهسر در کسب خود و همچنين محاسبه سودده بودن يك سرمايهگذاري و استخراج اطلاعات لازم از گزارشات حسابداری (تراز سود و زیان، جریان نقدینگی و...) است. از اصول راهاندازی و نگهداشت هر کسب و کاری اشراف داشتن به نحوه نگارش قراردادها واصول آن، آشنايي با قانون تجارت، قوانین مالیاتی، تامین اجتماعی و اداره كار است. امروزه با توجه به گسترش دنیای اطلاعات و تغییرات کسب و کارها، ترکیب منابع انسانی در بسیاری از بنگاهها متفاوت از قبل بوده و دانشگران و کارشناسان سهم بیشتری نسبت به کارگران دارند و قطعا ایدهآوری و همفکری در کارها امروزه جزو وظایف یک نیروی دانشگر است و بالطبع مهارتهای متفاوتی برای بالا بردن بهرهوری، رضایت و وفاداری ایشان نیاز است که مدیران باید دورههای آموزشی لازم را در این زمینه گذرانده باشند.به نظر نگارنده، امروزه صاحبان کسب وکار باید هم با عوامل محیطي اثرگذار داخلی بر کسب وکار خود و هم با عوامل محیطي خارجی تاثیرگذار بر كسب كار خود آشنایی کامل داشته باشند. آنچه گفته شد بخشي از علومی است که يك مدير بايد با آن آشنا باشد و آشنایي با علوم برنامهريزي استراتژيك و بازاريابي و اصول مذاکره را هم ميتوان به اين گفتار اضافه كرد.متاسفانه در دروس دانشگاهي و مهندسي كه اغلب به كارآفريني منتهي ميشوند، نشانهاي از سرفصلهای مربوط به مباحث بالا و پیشنیازهای آنها وجود ندارد و بسیاری از کارآفرینان با سعی و خطا و پس از سالها تجربههای خوب و بد و از دست دادن وقت، هزینه و فرصتهای بسیار، مقداری از این مهارتها را کسب میکنند. قطعا باید واحدهايي جهت آشنايي كلي با موارد ذکر شده در حد لزوم برای شروع هر كسب وكاری، حتي بهصورت اختياري پيشبيني شود. خوشبختانه در سالهای اخیر دورههاي متعددي از سوی موسسات آموزشي گذاشته ميشود كه همه اين مباحث را در خود دارند. برای مديراني كه فرصت بهرهمندي از اين دورهها را ندارند، پيشنهاد ميشود از مشاوران حرفهاي و باتجربه در طول كار خود استفاده کنند. قطعا با بالا بردن سطح آگاهي مديران وكمك و حمايت از موسساتي كه اينگونه دورهها را برگزار ميكنند، میتوان با قدرت برای توانمندسازي بنگاههاي اقتصادي گام برداشت.
امیر شمسالدین سعید
دانشجوی دکترای مدیریت حرفهای