حدود پنج سال قبل، بانک جهانی، ایران را بهعنوان پنجمین کشوری که بانکهایش سود بالایی را به سپردهها میدهند، معرفی کرد؛ یعنی بعد از بلاروس، یمن، ترکیه و اوگاندا، ایران با ۱۴,۸ درصد سود، بهعنوان یکی از بهترینها از نظر سود بانکی بود.
درست همانروزها بود که توجه بسیاری از کارشناسان به بانکهای ایرانی معطوف شد و مؤسسات مالی زیادی هم وارد کار شده بودند؛ حتی مدتها قبل از این آمار هم بانکها فعالیت خوبی را درزمینه دادن سود شروع کرده بودند چون به نظر میرسید سود بالا، یکی از سادهترین و بیدردسرترین راهها برای حرکت همیشگی پول و سرمایه است؛ اینکه در خانه نشست و هر ماه منتظر رسیدن پیامکی از طرف بانک برای اعلام مبلغ سود بود، از نگاه بسیاری، یکی از لذتبخشترین راهها برای گردش سرمایه و پسانداز پول بود. در کنار اینهمه جلب توجه اما سؤالات زیادی هم در ذهنها ایجاد شد؛ مگر سود بالا، زنگ خطری برای بالارفتن تورم و گرانی نیست؟ با سود بالای بانکی، مردم چقدر کار میکنند؟ آنهایی که سرمایه خوبی را برای پسانداز در بانکها دارند، با این سودهای جذاب، باز هم بهدنبال کارآفرینی و اشتغال خواهند بود؟
اصلا هدف بانکها از دادن سود بالا چیست؟، رقابت با یکدیگر برای جذب پول مردم؟ با این همه سؤال و ابهام درباره سود بالای بانکهای ایرانی، حالا هر روز خبرهای تازهای از اصلاح سودهای بالای بانکیها به گوش میرسند و بهنظر میرسد امسال توجه بانک مرکزی به این موضوع بیشتر شده و هنوز راه زیادی برای تحقق سود پایین بانکها مانده است.
وسوسه بانکیها برای سپردهگذاران
واقعیت این است از زمانی که سایه سنگین رکود، بر سر بسیاری از بازارها سنگینی کرد، بانکها هم رونق گرفتند چون مردم یکی از بیدغدغهترین و مطمئنترین راهها را برای سرمایهگذاری در بانکها، دیدند؛ به گفته بسیاری از مردم، بدون پرداخت مالیات و افت سرمایه، پولهایمان در محل امنی پسانداز شده و حتی به مرحله سوددهی هم میرسد. به عبارت دیگر یک سپردهگذار، این دغدغه را ندارد که سود پولش کم و زیاد شود یا اینکه، بخشی از آن بهعنوان مالیات از کف او برود. این در حالی است که رفتار بانکها در دادن سودهای بالا از نگاه بسیاری از کارشناسان، رفتار مناسبی نیست و میتواند نشانه ورشکستگی آنها باشد. به عبارتی، تبلیغات پرآبوتاب بانکها درباره سودهای بالا، از جانب مسئولان هم مورد قبول نیست چون آنها سالهاست بهسمت رقابتهای ناسالم حرکت کردهاند. حالا دیگر بازی جدیدی بین بانکها، مردم و مسئولان شروع شده است؛ از یک طرف بانکها در تلاش هستند تا از هر فرصتی برای جذب منابع مالی استفاده کنند، مردم میخواهند تا بهجای تحمل سایه سنگین رکود، پولهای خود را به کمک آنها به گردش درآورند و مسئولان هم دست بانکها را برای مردم رو کرده و از سقوط آنها به پرتگاه ورشکستگی، حکایت میکنند؛ رئیسکل بانک مرکزی: بانکی که در حال ورشکستگی بوده، ممکن است نرخ سود بالا بدهد تا بتواند شرایط را تغییر دهد.
سود بالای بانکها و هزاران پرسش بیپاسخ
وقتی خبر ورشکستگی بانکها از سویی از طرف ولیالله سیف اعلام شد، اظهارنظرهای زیادی درباره آن در بین مردم به گوش رسید. بسیاری این سؤال را پرسیدند که چرا نرخ بالای سود بانکی میتواند خطرناک باشد و چرا از مردم خواسته شده فریب این رقمها را نخورند؟ بسیاری هم پاسخهای قانعکنندهای برای این سؤال داشتند و نظرات خود را خیلی زود در زیر این خبر نوشتند. یکی از سؤالات مهمی که از طرف مردم پرسیده شد، این بود، وقتی خود مسئولان هم از تشخیص بانکهای سالم عاجزند، چگونه از مردم انتظار دارند تا بتوانند بانک سالم را شناسایی کنند؟ حتی برخی نیز گفته بودند این کار فقط در توان بانک مرکزی است و این سازمان باید خیلی زود همه بانکها و مؤسسات مشکوک را جمعآوری کند؛ «آیا این هشدار، شانهخالیکردن بانک مرکزی از انجام وظایفش نیست؟» عدهای هم شاکی بودند از اینکه اگر بانک یا مؤسسهای قابل اعتماد نیست، پس چرا بانک مرکزی به آن مجوز فعالیت داده است؟ «پس بانک مرکزی بهعنوان مجوزدهنده به این بانکها و مؤسسات چه میکند؟» برخی دیگر هم شاکی از اینکه از کجا باید بدانند بانکی در حال ورشکستگی است؟ «مردم از کجا باید بدانند کدام بانک در آستانه ورشکستگی است؟» در میان اعتراضات مردم به این هشدارها، خیلیها از اینکه چرا اسمی از بانکها اعلام نشده، معترض بودند؛ هشدار بانک مرکزی بدون اسمبردن از بانکهای در خطر فقط یک رفع تکلیف است تا فردا روزی در صورت بروز مشکل بگوید ما گفته بودیم سپردهگذاری نکنید.» سؤالهایی از این دست، کم نبوده و به نوعی در نظرات بیشتر مردم آمدهاند؛ «بالاخره کدوم بانکها معتبرند؟ یعنی بانکهایی هم که زیر نظر بانک مرکزی هستند، معتبر نیستند؟»، «چرا بانک مرکزی، توپ را توی میدان مردم انداخته، آن هم برای بانکیهایی که خودش مجوز فعالیت به آنها داده است؟»، «این چطور اطلاعدادن است؟ یا اسم بانک را اعلام کنید و تکلیف مردم را روشن کنید یا جلوی فعالیت آنها را بگیرید.»، «واقعا حیرتآور است که رئیس کل بانک مرکزی که نهاد ناظر بر این بانکها و مؤسسات است، بهجای اینکه به وظایف نظارتی عمل کند، فقط هشدار میدهد.» رفتار اخیر بانک مرکزی از نگاه بسیاری از مردم پر از انتقاد بود و حتی برخی از آنها اینگونه حرکتها را بازی تازهای نامگذاری میکنند که میتواند جلوی اعتماد خیلیها را به بانکها بگیرد. عدهای این موضوع را هدایت سرمایهداران به دیگر بخشهای اقتصای دیگر عنوان کرده و گفتهاند، «شاید با این هشدارها میخواهند مردم، تکانی به خود داده و به جای گرفتن سود از بانکها، سرمایه خود را در جاهای دیگر انباشت کنند.» بسیاری هم اصلا معنی اینگونه هشدارها را درک نکرده و نوشتهاند، «مردم به اعتبار بانک مرکزی در بانکها سپردهگذاری میکنند، بانکها همگی مجوز دارند و تحت نظر بانک مرکزی فعالیت میکنند اما اینکه با اینحال ترساندن مردم از جانب ریاست محترم بانک مرکزی چه معنایی میتواند داشته باشد را اصلا درک نمیکنم.»
چرا اسمی از بانکها نیامد؟
با زیر سؤالرفتن سود بالای برخی از بانکها از سوی مقامات دولتی، سؤالات دیگری هم در میان مردم ردوبدل شد؛ اینکه چرا بانک مرکزی، اسمی از بانکها نیاورده و اشاره مستقیم به نام بانکها نکرد تا فورا بتوانیم پولهایمان را از این بانکها بیرون بکشیم. دراینمیان برخی نیز با اشاره به نام بعضی از بانکهای دولتی و سود بالای آنها، از این ناراحت بودند که چرا این رقمهای بالای سود از طرف برخی بانکهای دولتی داده میشود؛ «پس چرا برخی از بانکهای دولتی به سپردههای بالای 500 میلیون تومان، 18 درصد و بالای یک میلیارد تومان 20 درصد سود میدهد؟ چرا از اینها شروع نمیکنید و فقط دست گذاشتید روی خصوصیها؟»
در میان نظراتی که مردم نوشته بودند، عدهای هم با انتقاد از سود بالای بانکها، در کل سود بالا را نشانه ربا دانسته و اینطور گفتهاند: «هر نوع سود بانکی که این مؤسسات و بانکها با کلاه شرعی حلالش کردند، اساسا ربا و حرام است. فقط کافیه نگاهی به اثرات این کار در جامعه بندازید، ببینید بلایی که این سودها بهطور غیرمستقیم سر مردم میآورد، عین همون ربا هست و حتی در کشورهای غیرمسلمان هم اینچنین سودی وجود ندارد.» این در حالی است که برخی دیگر از بانک مرکزی خواستهاند تا با نظارت بیشتر بر فعالیت بانکها، مردم را تشویق به سپردهگذراری کرده و مردم را از اعتماد به بانکها دلسرد نکنند؛ «اوضاع اقتصادی بهطرز محسوسی خراب است و این باعث میشود اجازه هرگونه کار مفید اقتصادی و نه واسطهگری از مردم سلب شود؛ بنابراین تنها راه مطمئن که میتواندبهشرط اجراییشدن کامل قوانین باعث کسب سود، هم برای حاکمیت و هم مردم شود همین سپردهگذاری بانکی است زیرا بانکها میتوانند با تجمیع داراییهای خرد، در سطح جامعه، تأمین مالی طرحهای بزرگ را هم عهدهدار شوند و حتی با اینکار، سپردهگذاران اندکی جلوی سرعت افت ارزش دارایی خود را میگیرند.»
برخی هم در ادامه این نارضایتیها، از اینکه چرا مردم را نسبت به سپردهگذاری در بانکها دلسرد میکنند، نگران بودند؛ «بهتر است بهجای از اساسکوبیدن و نفیکردن سپردهگذاری در بانکها، سازوکارهای نظارتی ارگانهای مربوطه را تقویت کنیم.» هشدار بانک مرکزی، هر چه بود، از نگاه بسیاری پر بود از گلایه و انتقاد؛ انتقادهاییکه بسیاری از آنها رفتار اخیر بانک مرکزی را زیر سؤال برده و از اینکه چرا این بانک، اقدام مؤثرتری را انجام نداده، حکایت میکرد. با این بازی تازه، حالا این مردم هستند که باید تصمیم بگیرند در مقابل بانکها، چطور عمل کنند. آیا پول خود را به دست بانکهایی بسپارند که واقعا بانک هستند و برخی تصور میکنند جای هیچ شک و تردیدی در عملکرد آنها نیست یا اینکه قبل از سپردهگذاری، اطلاعاتی را هم کسب کنند که هر بانک، چه عملکردی دارد و صورتهای مالی آن تا چقدر شفاف است؟ آیا فقط سود بالا توزیع میکند و در مقابل، برای فردای سپردهگذارانش تدبیری نیندیشیده یا اینکه در چارچوب قواعد و قوانین و با لحاظکردن همه جوانب، نرخ سود جذاب را روی پیشخوان خود و مقابل سپردهگذاران قرار میدهد؟