نگاهی به اولویتهای توسعه بورس کالا در سال جاری
شاه بیت برنامه ریزیهای توسعهای بورس کالا در سال جاری را میتوان در مواردی جستوجو کرد که مدیرعامل این شرکت عنوان کرده که همان استراتژی کلی توسعه و اهداف محوری این بورس خواهد بود و رهگیری آنها میتواند مسیر پیش روی توسعه این نهاد مالی را به صراحت ترسیم کند. پس از بررسی این موارد میتوان نگاه دقیق تری به ذهنیت تصمیم سازان این شرکت داشته باشیم. مدیرعامل شرکت بورس کالای ایران در مجمع سالانه این شرکت در هفته گذشته به اولویتهای بورس کالای ایران در سال ۹۶ اشاره کرد و گفت: راهاندازی بازار مشتقه ارزی، معاملات قراردادهای اختیار معامله روی محصولاتی همچون ذرت و جو، معاملات برخط اختیار معامله، معاملات مجازی قراردادهای مشتقه، معاملات پیمانهای آتی و سوآپ کالایی قرارداد آتی قیر و راهاندازی صندوقهای کالایی از مهمترین اقداماتی است که در سال جاری صورت میگیرد.وی ادامه داد: همچنین راهاندازی اوراق خرید دین کالایی، تابلو مناقصه، معاملات گواهی سپرده کالایی محصولات صنعتی و پتروشیمی، معاملات پیوسته گواهی سپرده کالایی روی پسته، معاملات حق الامتیاز، بازار معاملات تهاتری و معاملات حراج دوطرفه در بازار فیزیکی از دیگر اولویتهای بورس کالا در سال ۹۶ است.
سلطانی نژاد همچنین اضافه کرد: پذیرش انبارها در خارج از ایران و در مناطق آزاد برای تحقق اهداف صادراتی، عرضه شکر بهصورت سلف جهت پوشش تقاضای 6ماهه ابتدایی سال، تدوین شاخص ساخت مسکن و ایجاد ابزار پوشش ریسک بازار ساخت مسکن، طراحی مدلی جهت انتشار بلیت حملونقل، طراحی و اجرای سیستم مدیریت ریسک یکپارچه و نیز توسعه تعاملات بورس کالا با روسیه و کشورهای عضو مجمع اقتصادی اوراسیا، ایجاد بستر بازاریابی بینالمللی و جذب مشتری خارجی و ایجاد زیرساختهای ارتباطی با بورسهای منطقهای در دستور کار بورس کالای ایران قرار دارد.
موارد فوق نشان میدهد که بیشترین حجم از توجه تصمیم سازان بورس کالا بر ابزارهای مالی و شیوههای نوین پوشش ریسک معطوف شده و توسعه بورس کالا را بیش از سایر بخشها، از این محور مورد توجه قرار دادهاند. این در حالی است که در مکانیزم توسعه بورس کالا ازسوی دنیایاقتصاد 5 لایه مختلف توسعه در بازار داخلی یعنی خردهفروشی کالاهای موجود، افزایش حجم عرضه، فعال شدن بیشتر بازار فرعی، ایجاد ابزارهای مالی جدید و عرضه کالاهای وارداتی مورد توجه قرار گرفته است که این موارد نیاز به بحث و بررسیهای عمیق تری دارد، زیرا این حجم از توجه تنها به یکی از لایههای مورد اشاره باز میگردد.
حجم معاملات در بازار فیزیکی در یک سال اخیر 9 درصد افزایش یافته ولی حجم قراردادهای مشتقه در همین مدت 91 درصد افزایش یافته است. از سوی دیگر ارزش قراردادهای بازار فیزیکی در سال گذشته به نسبت مدت مشابه سال قبل 25 درصد رشد کرده ولی ارزش قراردادهای مشتقه 134 درصد رشد کرده است. همچنین ارزش قراردادهای سلف موازی استاندارد 669 درصد و ارزش قراردادهای گواهی سپرده کالایی 185 درصد رشد داشته که در نهایت مجموع ارزش معاملات در بازار مالی 596 درصد رشد کرده است، اما همان گونه که ذکر شد ارزش معاملات بازار فیزیکی تنها 25 درصد افزایش یافته است.
بهصورت دقیقتر میتوان درخصوص بازار فیزیکی بهعنوان پایه و اساس سایر بازارهای موجود در بورس کالا و شیوههای مختلف معاملاتی اینگونه عنوان کرد که اگرچه حجم معاملات فیزیکی در بورس کالا در یکسال گذشته 9 درصد افزایش داشته ولی غالب این رشد را مرهون افزایش 226 درصدی معاملات محصولات کشاورزی، رشد 26 درصدی محصولات پتروشیمی و حتی افزایش 331 درصدی بازار فرعی است، اما حجم معاملات در بازار محصولات صنعتی و معدنی با در اختیار داشتن 1/ 42 درصد از ارزش کل معاملات با 95/ 4 درصد کاهش رو به رو بوده است. درخصوص کاهش حجم معاملات محصولات صنعتی و معدنی، متهم اصلی کاهش 25 درصدی حجم معامله آلومینیوم است؛ اگرچه حجم داد و ستد مس نیز 14 درصد، کنسانتره (فلزات مختلف) 39 درصد، کنسانتره مولیبدن 8/ 6 درصد و سنگآهن 26 درصد افت را در آمارهای سال 95 بورس کالا به نسبت مدت مشابه سال قبل از آن نشان میدهد. وخامت آمارهای فوق از طرفی برجستهتر خواهد بود که سال 94 یکی از سختترین سالهای معاملاتی در بورس کالا و حتی بازارهای داخلی بوده که موجب شد شاهد منفی شدن رشد اقتصادی گروه صنعت در سال 94 (برابر با منفی 2/ 2 درصد) باشیم.
هرچند که داد و ستد فیزیکی شفاف و حتی تنظیم بازار، تامین مالی واحدهای تولیدکننده و پوشش ریسک از جمله ماموریتهای بورس کالا به شمار میرود ولی به نظر میرسد توجه به بازار مالی و مشتقه بورس کالا بیش از بازار فیزیکی آن مورد توجه قرار داشته و دارد اگرچه شاید بخش بزرگی از درآمدزایی بورس کالا را نیز همین بخش از معاملات پدید میآورد. این در حالی است که معاملات اوراق سپرده کالایی نیز اگرچه عمر چندانی در این بازار نداشته ولی باید بهعنوان بخشی از بازار فیزیکی و معاملات واقعیت مورد توجه قرار گیرد که وزن آن در وزن دهی به معاملات نیز چندان برجسته نیست.
استراتژیهای کلی توسعه بورس کالا در بازار داخلی
هرچند که هنوز تعریف جامع و دقیقی از استراتژی عنوان نشده ولی برنامهریزی و تصمیم درست را شاید بتوان سادهترین تعریف از این واژه بهشمار آورد، اگرچه هر برنامه و تصمیمی در ابتدا به شناخت دقیق از واقعیتهای درونی و بیرونی سازمان نیاز دارد. درخصوص توسعه بورس کالا در بازار داخلی نیز پیش از هرچیز باید توانمندیهای بورس کالا و واقعیتهای بازار داخلی را بهدقت بشناسیم. هنوز کالاهای بسیاری هستند که به بورس کالا وارد نشده و شاید تمایلی به ورود آنها نیز وجود نداشته باشد. بسیاری از محصولات کشاورزی متنوع، مواد اولیه صنعتی و معدنی همچون فروآلیاژها و مواد اولیه فلزی و غیرفلزی، پتانسیل آن را دارند که در تالار اصلی و رینگ فیزیکی بورس کالا موردمعامله قرار گیرند.
کالاهایی همچون قلع، کبالت، فرومنگنز، فروسیلیس، فروکروم، پتاس، فسفات و منیزیم هماکنون پتانسیل ورود به رینگ صنعتی و معدنی بورس کالا را دارا هستند ولی برای تالار فرعی آنقدر پتانسیل کالایی متنوع و متفاوت است که نمیتوان از آنها حتی نام برد؛ گروههای کالایی همچون صنایع پاییندستی پتروشیمی مثل انواع لولههای انتقال آب و گاز، لوله و پروفیل فولادی، انواع مختلف کالاهای خارج از استاندارد حتی مواد معدنی همچون خاکهای صنعتی و مصالح ساختمانی، نسوزها، سم و انواع کود مخصوصا کودهای پیشرفته، رنگ و رزین و حتی انواع مختلف قراضه و دنیایی از کالاهای متنوع که شاید بسیاری از آنها بتواند به تالاری مجزا بدل شود. این پتانسیل در حالی است که هنوز رینگ خردهفروشی بورس کالا با محوریت اوراق سپرده کالایی نیز بهصورت کامل و جامع مخصوصا برای مصنوعات فولادی ایجاد نشده هرچند که مدتهاست در دست اقدام است.
در همین متن توجه حداکثری به ابزارهای مالی نوین و دقیقتر ابزارسازی مالی مورد نقد قرار گرفت، هرچند که یکی از ضرورتهای توسعه بورس کالا محسوب میشود ولی همهچیز ابزارسازی نیست. از سوی دیگر معاملات فیزیکی و رونق و توسعه عرضه است که پایه و اساس تمامی بازارها و معاملات محسوب شده و کمتوجهی به آن گویی پایه و اساس معاملات را خدشهدار خواهد ساخت. نکته مهم و قابلتقدیر از فعالیتهای فعلی را باید توجه حداکثری به عرضه محصولات کشاورزی و مواد غذایی بهشمار آورد که موجب شده چهره بورس کالا به رنگ سبز متمایل شود که نکته بسیار مهم و مطلوبی بهشمار آمده و حتی ایجاد بورسی جدید یا دقیقتر، تالاری انحصاری برای این گروه کالایی را توجیهپذیر جلوه میدهد.
آن زمان پتانسیل این وجود خواهد داشت که از سم و کود (ساده و پیشرفته)، علوفه، دانههای روغنی و کنجاله، انواع مختلف خوراک دام مورد دادوستد قرار گرفته و تا دام زنده، میوه، گوشت (سفید و قرمز) تخممرغ و حتی محصولات ژنتیکی و گروههای بزرگتری از این کالاها مورد معامله قرار بگیرد. قطعا دست یافتن به این بازار انحصاری موفقیتی غیرقابل انکار محسوب خواهد شد زیرا کوچکترین خروجی آن ایجاد بازاری مدون و مدرن برای معامله محصولات کشاورزی است که به سادگی میتواند ریسکهای این حرفه را با ابزارهای مالی موردنیاز پوششداده و حتی مکانیزمهای حمل و نقل، انبارداری و تایید کیفیت و مخصوصا کاهش ضایعات را در دستور کار قرار خواهد داد که موفقیت بزرگی برای بازار محصولات کشاورزی ایجاد خواهد شد.
در نگاه اول ایجاد بورس محصولات کشاورزی میتواند به یکی از اهداف استراتژیک بورس کالا در آینده بدل شود ولی بهصورت دقیقتر نمیتوان آن را یکی از اهداف استراتژیک در کوتاهمدت بهشمار آورد زیرا برنامهریزیهای صورت گرفته بهگونهای پراکنده بوده است که نیل به چنین هدفی را در کوتاهمدت محقق نمیکند. نگاهی به برنامههای توسعهای بورس کالا نشان میدهد که هنوز ملزومات احداث چنین بورسی مورد بررسی قرار نگرفته و این هدف بهعنوان یکی از اهداف استراتژیک و دقیقتر فراراهبرد مورد توجه قرار نگرفته است. این گزارش نیز بر پایه واقعیتهای بورس کالا تدوین میشود بنابراین ملزومات ایجاد چنین بورسی در کوتاهمدت مورد توجه قرار گرفته ولی در میانمدت به این فراراهبردها توجه خواهد شد.
برای ایجاد یک بورس قدرتمند مهمترین ابزار افزایش حجم عرضههاست؛ یعنی بورس کالا یا هر بورس کالای مشابه را بهتر است به وسیله حجم عرضهها مورد بررسی و امتیازدهی قرار دهیم، اگرچه فاز دوم را میتوان حجم معاملات بهشمار آورد. این در حالی است که این معادله را میتوان از جهت عکس هم مورد توجه قرار داد یعنی میتوان بورسها را با حجم تقاضا مورد شناخت و بررسی قرار داد، اگرچه بررسی مکانیزم فعلی بورس کالا بر پایه حجم عرضه بهتر جواب میدهد. در صورتی که مکانیزم مناقصات در بورس کالای ایران پاگرفته و قدرتنمایی کند، آنگاه میتوان این بورس را بر پایه حجم تقاضا مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. نکته دیگر را باید در خردهفروشی جستوجو کرد که دقیقا به مکانیزم توزیع کالا اشاره دارد که در شرایط فعلی یکی از انتظارات از بورس کالا محسوب میشود. در کنار این انتظار باید به توجه تصمیمسازان اقتصادی از بورس کالا بهمنظور ابزاری برای مدیریت بازار داخلی نیز اشاره کرد که این اقدام به ورود عرضههای وارداتی به بورس کالا نیاز خواهد داشت که این نکته را نیز باید در مسیر تقویت بورس کالا مورد توجه قرار داد. استفاده از بازارهای مالی جدید و همچنین فعال شدن بازار فرعی نیز بستری دیگر برای تقویت جایگاه بورس کالا محسوب خواهد شد.
موارد فوق نشان میدهد که نگاهها به روند توسعه بورس کالا در سالهای آینده حالتی عملیاتی (عملگرایی – کنشگرایی یا پراگماتیک) دارد یعنی بسترهای توسعه را از مسیرهای فعلی تعقیب کرده و تلاش دارد همین موارد را گسترش دهد، هرچند که در بحث اوراق سلف استاندارد، گواهی قبضانبار یا ابزارهای مالی نوین شاهد رویکرد نوین و نوآورانه باشد ولی بیشتر واقعیتهای موجود علمی را مورد تفسیر و حتی تأویل (هرمنوتیک) قرار میدهد. همین موارد نشان میدهد که دستورالعمل توسعه بورس کالا خود به تدوین استراتژی متفاوتی در چارچوبهای عقلایی، تفسیری و تطبیقی نیاز دارد که بر پایه اهداف مشخص، بتواند سیاستگذاریهای لازم را انجام داده و سپس راهبردها، فراراهبردها و دستوالعملهای اجرایی آنها را تدوین کند؛ هرچند که بررسی واقعیتهای موجود در برهههای زمانی متفاوت، ضرورت بازبینی مداوم آن را برجسته میسازد. در آینده تلاش خواهیم کرد تا استراتژیهای توسعهمحور بورس کالا را در بسترهای ذکر شده مورد بحث و بررسی قرار دهیم، هرچند که مطالب فوق همگی در چارچوبهای فعلی بورس کالا تدوین شده و تدوین استراتژی توسعه با رویکردهای فوق نیاز خواهد داشت که موارد ذکر شده را در ابتدا مورد بحث دقیق قرار داده و سپس با تکیه بر دستاوردهای موجود و بینشی دقیق از واقعیتهای محیط خارجی، به ارائه رویکردهای توسعه محور بورسکالا پرداخت.