بیشتر بودن ارزش صادرات یک کشور در مقایسه با تولید ناخالص داخلی آن در ابتدا امری غیرممکن به نظر میرسد؛ اما چنین چیزی از نظر اقتصاددانان کاملا ممکن و توجیهپذیر است. آمارهای اقتصادی بانک جهانی بیانگر آن است که نسبت ارزش صادرات به تولید ناخالص داخلی در 6 کشور جهان شامل «لوکزامبورگ»، «منطقه خودمختار هنگکنگ»، «سنگاپور»، «مالت»، «ایرلند» و «امارات متحده عربی» در سال 2016 بیش از 100 درصد بوده است. این کشورها که همگی از لحاظ مساحت و جمعیت جزو کشورهای کوچک جهان محسوب میشوند، محدودیتهای سرزمینی خود را بهخوبی درک کرده و از طرفی نقاط قوتشان را بهخوبی شناختهاند.
هرکدام از این کشورها توانستهاند با تکیه بر ظرفیتهای تجاری خود زندگی مرفهی را برای شهروندانشان بسازند، بهطوری که همه این کشورها (بهجز مالت) از لحاظ ارزش سرانه تولید ناخالص داخلی بر مبنای قدرت خرید، جزو 10 کشور اول جهان هستند. بر اساس گزارشی که اتاق ایران به نقل از آمارهای سازمان تجارت جهانی منتشر کرده ارزش صادرات کالا و خدمات در جهان طی سال 2016 بیش از 260برابر رقم آن در سال 1950 بوده است، درحالیکه تولید ناخالص داخلی جهان (مجموع تولید ناخالص داخلی کشورهای جهان) طی دوره مذکور تنها حدود 12 برابر رشد نشان میدهد. در این میان، تسهیل روند تجارت بینالملل، برخی کشورها را بر آن داشته که اقتصاد خود را بر پایه ارزشافزوده حاصل از تجارت با سایر کشورها بنا کنند. شاید عجیب باشد که در دنیای امروز کشورهایی هستند که ارزش صادراتشان از تولید ناخالص داخلی آنها پیشی گرفته است. اما واقعا چگونه ممکن است که یک کشور بیش از تولید ناخالص داخلی خود، کالا و خدمات صادر کند؟ پروفسور اولیویر بلانچارد (Olivier Blanchard) استاد سرشناس دانشگاه MIT آمریکا که در فاصله سالهای 2008 تا 2015 بهعنوان اقتصاددان ارشد صندوق بینالمللی پول فعالیت داشته، در کتاب اقتصادکلان خود این واقعیت بهظاهر عجیب را چنین توضیح میدهد: در نگاه اول به نظر میرسد که هیچ کشوری قادر نیست بیش از آنچه تولید میکند، صادرات داشته باشد؛ پس باید نسبت صادرات به تولید ناخالص داخلی همواره کمتر از یک باشد. اما باید تاکید کنیم که چنین نیست! کلید حل معما این است که صادرات و واردات یک کشور تنها به کالاهای نهایی و آماده مصرف محدود نمیشود و در برخی کشورهای جهان کالاهای نیمهساخته سهم بسیار قابلتوجهی در تجارت دارند. این اقتصاددان در ادامه برای روشن شدن بیشتر مساله میافزاید: کشوری را در نظر بگیرید که سالانه یک میلیارد دلار کالای نیمهساخته وارد میکند و سپس با صرف 200 میلیون دلار هزینه (که به عوامل تولید داخلی پرداخت میشود) این کالاها را به کالاهای نهایی به ارزش 2/ 1 میلیارد دلار تبدیل میکند. اکنون فرض کنید که این کشور یک میلیارد دلار از این کالاهای نهایی را صادر کرده و بقیه را به مصرف داخلی میرساند. مشاهده میکنید که تولید ناخالص داخلی این کشور به هر سه روش محاسباتی (مخارج، درآمد و ارزشافزوده) معادل 200 میلیون دلار و ارزش صادرات آن یک میلیارد دلار است.
به عبارتی این کشور 5 برابر تولید ناخالص داخلی خود کالا صادر میکند. بر اساس این گزارش، نسبت ارزش صادرات به تولید ناخالص داخلی کشور لوکزامبورگ در سال 2016، معادل 9/ 227 درصد بوده است. پس از آن هنگکنگ قرار دارد که نسبت ارزش صادرات به تولید ناخالص داخلی آن 4/ 187 درصد گزارش شده است. این کشور جزو خاک چین است اما میزان استقلال سیاستهای اقتصادی و تجاری آن از دولت مرکزی چین به حدی است که آمارهای آن در سازمانهای بینالمللی مانند یک کشور مستقل ثبت و اعلام میشود. بر اساس این گزارش، نسبت ارزش صادرات به تولید ناخالص داخلی در کشورهای سنگاپور و مالت در سال 2016، به ترتیب 1/ 172درصد و 4/ 141 درصد بوده است. همچنین این نسبت برای ایرلند به 9/ 119 درصد و برای امارات به 8/ 103 درصد رسیده است. همچنین براساس آمارهای این گزارش، لوکزامبورگ با سرانه تولید ناخالص داخلی بیش از 105 هزار دلار، رتبه 2 جهانی را در سال 2016، کسب کرده است. بعد از آن سنگاپور با سرانه تولید ناخالص داخلی نزدیک به 88 هزار دلار در جایگاه سوم جهانی ایستاده است. کشورهای امارات و ایرلند نیز به ترتیب با سرانه تولید ناخالص داخلی بیش از 72 هزار دلار و نزدیک به 69 هزار دلار، ردههای پنجم و ششم جهانی را به خود اختصاص دادهاند. هنگکنگ نیز رتبه 9 جهانی را در بین 6 کشور گزارش شده، دارد. این در حالی است که مالت با سرانه تولید ناخالص داخلی نزدیک به 38هزار دلار در جایگاه 27 جهانی قرار گرفته است.